شاید بهتر باشد که بگوییم اکثر کوچها معتقدند که مراجعان باید از ارزشهای خود آگاه باشند. این موضوع در بسیاری از وب سایتهای کوچینگ و در اکثر برنامههای کوچینگ مطرح می شود. مقالات زیادی در مورد چگونگی یافتن ارزشهای محوری خود و همینطور در مورد روشها یا مراحلی که برای یافتن این ارزشها باید انجام دهید، وجود دارد. دانستن ارزشهای مراجعه کننده به یک بینش کوچینگ در مورد نحوه تفکر مراجعه کننده و معیارهایی که موفقیت یا شکست را اندازهگیری میکند، جهت میدهد. و برعکس، کوچ نیز باید از ارزش های خود در سطح عمیق آگاه باشد تا بتواند به مراجعه کننده کمک کند. هدف این مقاله توضیح اهمیت ارزشها در تمرین کوچینگ و توصیف روشهای کار با مراجعه کنندهها و ارزشهای آنها است.
در این مقاله،
شباهتها و تفاوتهای ظریف تعاریف ارزشهای مختلف
انواع مختلف ارزشها
عباراتی که ارزشها را توصیف میکنند
چرا ارزشها اهمیت دارند
و چگونه کوچها میتوانند به مراجعه کنندگان کمک کنند را بررسی خواهیم کرد.
تعریف ارزشها
ایده های مختلفی در مورد ارزش ها و چگونگی تعریف آنها وجود دارد، در زیر چند نمونه از تعاریف آورده شده است:
تعریف جان بلیکی از ارزشها که میگوید: «ارزشها آن چیزهایی هستند که در زندگی برای شما مهم هستند. آنها ویژگی ها و رفتارهایی هستند که به ما انگیزه می دهند و تصمیمات ما را هدایت می کنند.
به گفته روکیچ، “ارزش یک باور پایدار، یک شیوه خاص رفتار یا یک وضعیت نهایی وجود است، در امتداد پیوستاری با اهمیت نسبی.”
تعریف دیکشنری کمبریج آکسفورد: اصولی است که به شما کمک می کند تا تصمیم بگیرید که چه چیزی درست و نادرست است و چگونه در موقعیت های مختلف عمل کنید.
به گفته آدام سیسینسکی، ارزش ها عبارتند از: «مجموعه ای از استانداردهایی که برای زندگی دارید. آنها چیزهایی هستند که شما معتقدید برای نحوه زندگی، کار و بازی شما مهمتر هستند. ارزشها اولویتهایی هستند که به ما نشان میدهند چگونه باید در طول روز وقت خود را سپری کنیم.»
کریستی اینگه میگوید: «ارزشهای محوری شخصیت شما را مشخص میکند که چه کسی هستید و چه چیزی برای شما به عنوان یک انسان مهم است. در حالت ایدهآل، ارزشهای شما تعیین میکنند که زمان، انرژی و منابع خود را کجا سرمایهگذاری میکنید.»
اساساً، همه این تعاریف در مورد ارزش ها و اصولی صحبت می کنند که زندگی ما را هدایت می کند و ارزشهایی که ما خود را با آن تعریف می کنیم. همه ما از کلمات برای توصیف آنچه به آن اعتقاد داریم، آنچه بیش از همه برایش ارزش قائل هستیم و چیزهایی که معتقدیم از آنها ساخته شده ایم، استفاده می کنیم.
انواع مختلف ارزش ها
اختلاف در مورد انواع مختلف ارزش ها وجود دارد. مقالات مختلف اعلام می کنند که دو نوع ارزش (پایانی و ابزاری)، یا سه نوع (شخصی، اخلاقی و زیبایی شناختی) و یا حتی شش نوع (فردی گرایانه، خانوادگی، حرفه ای، ملی، اخلاقی، معنوی) وجود دارد. رایج ترین ارزش ها ارزش های شخصی (personal values) ، ارزش های اخلاقی (moral values) و ارزش های زیبایی شناختی (aesthetic values)، ارزشهای نهایی (terminal values) و ارزشهای ابزاری (instrumental values) و ارزش های اصلی (core values) هستند. برای اهداف این مقاله، تنها ارزشهای نهایی، ابزاری و اصلی (شخصی) مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
ارزشهای نهایی (ترمینال) یا میانگین که توسط آدام سیسینسکی تعریف شده است عبارتند از:
” ارزشهای ملموس مانند خانواده و پول. اینها چیزهایی هستند که ممکن است بخواهید در زندگی داشته باشید.”
سپس ارزش ابزاری Instrumental یا نهایی Ends را به صورت زیر تعریف میکند:
“ارزشهای عاطفی مانند عشق و امنیت. آنها نتایج حالات عاطفی هستند که میخواهید تجربه کنید.”
همچنین می گوید:
“ارزشهای پایانی، چیزهایی هستند که در نتیجه به دست آوردن چیزهای ملموسی که فکر میکنید میخواهید، جست و جو میکنید به عنوان مثال، خانواده وسیله ای برای ارزش است.”
میلتون روکیچ ادامه میدهد:
“ارزشهای پایانی، ارزشهایی هستند که وضعیت مطلوب وجودی یک فرد را منعکس میکنند. اینها ارزشهای حالت پایانی هستند، بازتابی از اینکه ما دوست داریم جهان چگونه باشد و میخواهیم به کجا برسیم. آنها اهدافی هستند که ما دوست داریم شاهد تحقق آنها باشیم. او می گوید که ارزش های پایانی ارزش های شخصی هستند. او در ادامه ارزشهای ابزاری را بهعنوان ارزشهایی توصیف میکند که نشان میدهد یک فرد چگونه میخواهد زندگی کند. آنها حسی از رفتارها و شیوه های تعامل و رفتار با دیگران را در طول زندگی شما به تصویر می کشند.”
بررسی ارزشهای Rokeach ابزاری است که توسط Milton Rokeach در اوایل دهه 1970 برای کمک به افراد برای درک ارزشهای خود ایجاد شد. با اولویت بندی لیستی از 18 ارزش پایانی (جایی که می خواهید به آن برسید) و 18 مقدار ابزاری (چگونه می خواهید به آنجا برسید) میتوانید خودآگاهی را توسعه دهید.
در زیر نموداری از ارزش پایانی و ابزاری Rokeach آورده شده است.
ارزش پایانی Rokeach | ارزش ابزاری Rokeach |
دنیای آزاد (بدون جنگ) | جاه طلبی (سخت کوشی) |
امنیت خانوادگی (مراقبت از افرادی که دوست داریم) | تفکر وسیع (روشن فکر) |
آزادی (مستقل بودن انتخاب آزاد) | توانایی (موثر بودن) |
برابری (فرصتهای برابر برای همه) | خوشی (خوش قلب بودن، شادی) |
احترام به خود (عزت نفس) | تمیز (منظم) |
شادی (رضایت) | شجاعت (ایستادگی در برابر باورها) |
خرد (درک بالغانه از زندگی) | بخشش (توانایی بخشیدن دیگران) |
امنیت ملی (پیشگیری از حمله) | مفید بودن (تلاش برای رفاه دیگران) |
رستگاری (زندگی داخلی، داشتهها) | صداقت (راستی و درستی) |
رابطههای دوستانه واقعی (صمیمیت) | خلاق (ایده پرداز) |
داشتن دستاورد (یک کمک ماندگار) | مستقل (متکی به خود) |
تعادل درونی (مناقشه داخلی) | خردمند (باهوش) |
زندگی راحت (زندگی مرفه) | منطقی (ثابت قدم) |
عشق بالغ (صمیمیت جنسی و روحی) | بامحبت (مهربان، حساس) |
دنیایی از زیبایی (طبیعت و هنر) | مطیع (قابل احترام) |
لذت (اوقات فراغت) | مودب (بااخلاق، باشخصیت) |
شناخت اجتماعی (احترام و تشویق) | وظیفه شناس (قابل اعتماد و تکیه) |
زندگی هیجان انگیز (فعال) | انضباط (مهار شده، قابلیت کنترل کردن خود) |
“ارزش های اصلی شما باورهای عمیقی هستند که به طور واقعی روح شما را توصیف می کنند. – جان سی ماکسول”
لوری چنس ارزشهای اصلی را اینگونه توصیف میکند:
جملات تک کلمهای دارای بار احساسی (گزارههای ارزشی) که قلب و ذهن ما را درگیر میکند و به تعریف خود واقعی ما کمک می کند. برای هر فرد متفاوت است. این ترکیب هرگز تکراری نمیشود.
اندرو بلکمن سعی می کند همه چیز را در مورد ارزشهای اصلی در تعریف خود بیان کند:
- ارزشهای اصلی، اصول رفتاری که برای ما بسیار مهم و باارزش است.
- ارزشهای اصلی قطب نمای داخلی ما هستند.
- ارزشهای اصلی لنزی هستند که از طریق آن جهان را ارزیابی کرده و تصمیم میگیریم.
- ارزشهای اصلی به ما میگویند چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست.
- این ارزشهای اصلی است که به ما میگوید چه نوع میراثی را میخواهیم به جای بگذاریم.
- ارزشهای اصلی یک چشم انداز ایجاد میکنند، اما همچنین طرحی را برای چگونگی رسیدن به آن چشم انداز ارائه میدهند. این در صورتی است که ما قصد داریم به آنها پایبند باشیم.
لیست مقادیر:
در زیر چند منبع مهم برای یافتن لیست مقادیر آورده شده است:
- برن براون فهرست جامعی از ارزشها را در کتاب «جرات رهبری کردن» دارد. صفحه 187
- https://jamesclear.com/core-values
- https://taylorpearson.me/core-values-list/
- Connie Stemmle یک لیست جالب از 100 مقدار در https://www.developgoodhabits.com/core-values/ دارد این لیست تعاریفی از مقادیر ارائه میدهد که می تواند برای برخی از مراجعین بسیار مفید باشد.
توصیف ارزشها
راه های زیادی برای توصیف ارزشها وجود دارد: قطب نما، اثر انگشت، ماشین، درخت، لنز، موتوری که شما را به حرکت در میآورد و غیره.
“یک سیستم ارزشی بسیار توسعه یافته مانند یک قطب نما است. این به عنوان یک راهنما عمل می کند تا زمانی که گم می شوید شما را در مسیر درست راهنمایی کند. ” – Idowu Koyenikan، ثروت برای همه: زندگی با موفقیت در لبه توانایی خود
“ارزش ها مانند اثر انگشت هستند. هیچ کس مثل هم نیست، اما شما آنها را در تمام کارهایی که انجام می دهید ، میبینید. – الویس پریسلی”
آن لوهر می گوید:
“به آن (ارزشها) بهعنوان یک درخت فکر کنید: ارزشها ریشههایی هستند که ما را در آنچه برایمان مهم است نگه میدارند. قدرت مقادیر استحکام تنه، شاخه ها، برگ ها و میوه ها را از سال به سال تعیین می کند. یک درخت قوی از اکوسیستم اطراف خود پشتیبانی می کند.”
اگرچه شباهتهای زیادی با نحوه توصیف ارزشها و روشهای کمک به مراجعه کنندگان شما وجود دارد، تفاوتهای کافی وجود دارد که آن را هم برای مراجعه کنندهها و هم برای کوچها سختتر میکند.
ارزش ها از کجا میآیند؟
تمام ارزشهای شما از باورهای بنیادین سرچشمه میگیرد. برای درک اینکه ارزشهای شما از کجا میآیند، از باورهای خود شروع کنید. کیفیت ارزشهای شما در نهایت توسط منبع باورهای شما تعیین میشود.
معمولاً اعتقاد بر این است که بیشتر ارزشهای ما از دوران کودکی نشأت میگیرند و در اوایل کودکی شکل میگیرند. ما تا حد زیادی ارزش های والدین خود را پذیرفتهایم. والدین ما با گفتار و اعمالی که انجام میدهند به ما میآموزند که چه چیزی برایشان مهم است. ما همچنین، در بیشتر موارد، ارزشهای غالب جامعه را پذیرفتهایم. متأسفانه، این ارزشها که از جایی غیر از خودتان آمدهاند یا به ترتیبی اشتباه برای شما رتبهبندی شدهاند، ممکن است زندگیای را ایجاد کرده باشند که شما را به مسیری سوق دهد که مسیر دلخواه شما نیست.
به ندرت افراد واقعاً ارزشهای خود را انتخاب میکنند و اغلب حتی به صورت آگاهانه نمیدانند که واقعاً چه ارزشهایی دارند. در واقع، مراجع کننده ها اغلب با یک ایده مبهم از ارزش هایشان به کوچینگ میآیند. آنها ممکن است بتوانند فهرستی کوتاه از ارزشها به شما بدهند. شاید اخیراً ارزشهای خود را مجدداً بررسی نکردهاند، شاید آنها را بدیهی میدانند، نمیدانند چگونه آنها را به صورت کلامی بیان کنند یا شاید واقعاً نمیدانند که چه هستند.
در اینجا مهم است که توجه داشته باشید، تمام ارزش ها برای همیشه ثابت و غیرقابل تغییر نیست. این احتمال وجود دارد که برخی از ارزشهای محوری شما در طول زندگیتان ثابت بمانند، برخی دیگر با تغییر شما تغییر خواهند کرد. با بزرگتر شدن و بالا رفتن سن، ممکن است برای چیزهای متفاوتی نسبت به زمانی که جوانتر بودید ارزش قائل شوید. یک رویداد تغییر دهنده زندگی مانند یک رویداد آسیب زا ممکن است برخی از ارزشهای شما را تغییر دهد. ازدواج، بچه دار شدن یا مرگ یکی از عزیزان میتواند به تغییر ارزشها یا اولویتبندی متفاوت کمک کند.
ما گاهی اوقات زندگی را بدون توجه زیاد میگذرانیم. ما فقط از یک چیز به چیز دیگر میرویم بدون اینکه در نظر بگیریم که آیا اقدامات ما منعکس کننده ارزش های اصلی ما هستند یا خیر. چیکی دیوید، دکترا
چرا باید ارزشهای خود را بدانیم؟
دکتر آودهش سینگ میگوید:
“ارزش ها معیارهایی هستند که شما برای تشخیص اینکه آیا زندگی شما آنطور که تصور می کردید پیش می رود یا خیر، استفاده میکنید.”
زندگی بسیار ساده تر است اگر که فقط با جریان زندگی حرکت کنیم و ارزش های خود را در طول مسیر از دست بدهیم. زندگی بر اساس ارزش هایمان بسیار سخت تر است. با این حال، اگر ندانیم واقعاً برای چه چیزی زندهایم، چگونه میتوانیم بفهمیم که بهترین زندگیمان را میگذرانیم یا در مسیری که برای خودمان درست است حرکت میکنیم یا نه؟ ارزشهای شخصی برای پیشرفت شخصی نیز مهم هستند، زیرا به شما کمک میکنند تا تصمیمات هوشمندانهای بگیرید و در مسیر درست موفقیت گام بردارید.
“آرامش زمانی حاصل می شود که زندگی شما با اصول و ارزشهای واقعی هماهنگ باشید و در انجام کارهایتان نظم داشته باشید. – استیون کاوی”
این بسیار منطقی است زیرا وقتی مراجعه کننده به کوچ مراجعه میکند، اغلب با ارزشهای خود هماهنگ نیست. آنها میدانند که چیزی اشتباه است، چیزی درست نیست، میدانند که گیر کرده اند، اما نمی دانند چرا و کجا؟
“برای افراد بسیار مهم است که خود را بشناسند و بدانند نظام ارزشی آنها چیست، زیرا اگر ندانید نظام ارزشی شما چیست، نمیدانید چه ریسک هایی ارزش قبول کردن دارند و چه ریسک هایی ارزش اجتناب از آنها را دارند. -بنجامین کارسون”
وقتی مراجعه کننده به سراغ کوچ میرود که نمیداند به کدام سمت برود یا چگونه تصمیم بگیرد و اغلب در یک حالت عاطفی قرار دارد که حتی نمیتواند با ارزشهایش هماهنگ باشد. مراجعین عموما خیلی خودآگاه نیستند. هنگامی که یک کوچ از پرسشگری قدرتمند استفاده میکند، میتواند به مراجع کمک کند تا با آگاهی بیشتر از ارزش های خود، نقاط کوری که او را از دست یابی به اهداف دور نگه داشته اند را ببیند.
مارک منسون در کتاب خود با عنوان «هنر نامحسوس نپرداختن» استدلال بسیار جالبی در مورد ارزشها ارائه می کند. او میگوید که همه ما در خودآگاهی خود “نقاط کور شخصی” داریم. ما چندین لایه داریم. لایه اول درک احساسات، لایه دوم توانایی پرسیدن اینکه چرا برخی از احساسات را احساس می کنیم و لایه سوم، ارزش های شخصی ما است.
در لایه اول یا درک احساسات یاد می گیریم چیزهایی را که باعث ناراحتی، خوشحالی، نارضایتی و …. در ما می شود را تشخیص دهیم، سپس در لایه دوم بپرسیم چرا؟ چرا احساس عصبانیت میکنم؟ آیا به این دلیل است که به هدفی نرسیدم؟ این از کجا آمده؟ در نهایت در لایه سوم میپرسیم که ارزش های شخصی ما چیست؟ سپس میتوانیم از خود بپرسیم:
- چرا من این موضوع را یک موفقیت/شکست میدانم؟
- چگونه ارزشهای خودم را اندازه گیری کنم؟
- من با چه معیاری خودم و اطرافیانم را قضاوت می کنم؟
او می گوید: «این سطح، (لایه سوم) که مستلزم پرسش و تلاش مداوم است، بسیار دشوار است. اما این مهمترین است زیرا ارزشهای ما ماهیت مشکلات ما را تعیین میکنند و ماهیت مشکلات ما کیفیت زندگی ما را تعیین میکند. این جالب است زیرا اغلب کوچها از مراجعین میخواهند ابتدا فهرستی از ارزشها را ارائه دهند، سپس آن را به احساسات و اینکه چرا ما احساساتی را تغذیه میکنیم که با ارزشهای ما همخوانی ندارد، مرتبط میکنند.
او سپس ادامه میدهد: «ارزشها محوری همه چیزهایی هستند که ما هستیم و انجام میدهیم. اگر چیزی که ما برایش ارزش قائل هستیم مفید نباشد، اگر آنچه را که موفقیت/شکست میدانیم به درستی انتخاب نشده باشد، آنگاه همه چیز مبتنی بر آن ارزشها، افکار، عواطف، احساسات روزمره، همگی از بین خواهند رفت. هر چیزی که در مورد یک موقعیت فکر میکنیم و احساس میکنیم در نهایت به ارزشی بودن آن بر میگردد.
این روش نه تنها با خودآگاهی سر و کار دارد، بلکه به قول او با باورهای مرکزی یا «ارزشهای محوری» نیز سروکار دارد. منسون میگوید: «اگر میخواهید نحوه نگرش به مشکلات خود را تغییر دهید، باید آنچه را که برای آن ارزش قائل هستید یا نحوه سنجش شکست و موفقیت خود را تغییر دهید».
“راز دستیابی به آرامش درونی در درک ارزشهای اصلی درونی ما نهفته است، آن چیزهایی که در زندگی برای ما مهم هستند و سپس مشاهده اینکه آنها در رویدادهای روزمره زندگی ما منعکس میشوند. هیروم دبلیو اسمیت”
“تا زمانی که هویت خود را تغییر دهید تا با سبک زندگی خود مطابقت داشته باشد، متوجه خواهید شد که چرا همه چیز در گذشته هرگز کارساز نبوده است. شانون ال ایدر”
اهمیت ارزش های کوچینگ
حفاری عمیق اصطلاحی است که در دنیای کوچینگ برای جدا کردن لایههای درونی ما استفاده میشود. چگونه یک مراجعه کننده میتواند بدون اینکه واقعاً ارزشهای خود را بداند، کاوش کند؟ چگونه میتوانند بدون آگاهی از ارزش های خود، اقدام یا ساختاری برای اهداف خود ایجاد کنند؟ چگونه میتوانند در وهله اول اهدافی را تعیین کنند؟ چگونه میتوانند باورهای اساسی را درک کنند، قضاوت را رها کنند، قدردانی واقعی داشته باشند، زندگی را تغییر دهند و اعتماد به نفس خود را بدون توجه به ارزش های خود نشان دهند؟ پاسخ این است که آنها میتوانند. اما این بحث باقی میماند که آیا تغییرات پایدار خواهند بود یا تغییرات واقعی را که مراجعه کننده به دنبال آن است ایجاد میکند.
درست است که بسیاری از مراجعین قبل از اینکه واقعاً آماده باشند، جلسات کوچینگ را ترک میکنند. آنها فکر میکنند که چند اکتشاف کرده اند و سپس به راه خود خوشحال ادامه میدهند و فکر میکنند که همه چیز درست شده است و بعدا ادعا میکنند کوچینگ کمک زیادی به آنها نکرده اما بعدها با مشکلاتی مواجه میشوند. چرا؟ زیرا آنها به اندازه کافی خود را به طور کامل کشف نکردهاند تا اعتماد به نفس واقعی برای حرکت رو به جلو داشته باشند. تا زمانی که بر اساس ارزشهای خود زندگی نکنند، نمیتوانند زندگی شان را بر اساس عزت نفس خود بسازند و در نهایت، نمیتوانند ارزشهای خود را زندگی کنند، مگر اینکه بدانند واقعا چه کسی هستند.
دیویس (دکترا) میگوید که:
“دانستن ارزشهایمان و زندگی بر اساس آنها میتواند به مراجعین کمک کند تا عزت نفس خود را افزایش دهند.
داشتن اعتماد به نفس به این معنی است که بدانید میتوانید نتیجه عاطفی هر چیزی را که با آن روبرو میشوید کنترل کنید.”
جیمز تیلور (دکترا) میگوید:
“برای درک واقعی ارزشهایی که دارید و بر اساس آن زندگی میکنید، باید آنها را تجزیه کنید تا زمانی که بتوانید به وضوح ببینید که دقیقاً برای چه چیزی ارزش قائل هستید و چرا این ارزشها را دارید.”
و این هدف نهایی است، اینطور نیست؟ اینکه مشتریان با ارزش های خود زندگی کنند و با آنها همسو باشند.
“وقتی بر اساس ارزشهای خود زندگی میکنید، احساس بهتری نسبت به خودتان دارید و بیشتر روی انجام کارهایی که برایتان مهم هستند تمرکز میکنید. اندرو بلکمن”
“تعریف من از موفقیت: زمانی که ارزشهای اصلی و خودپنداره شما با اعمال و رفتار روزانه شما هماهنگ باشد. جان اسپنس”
همه اینها بسیار مهم است زیرا وقتی کاری که انجام میدهید و نحوه رفتارتان با ارزشهای شما سازگار باشد، زندگی احساس خوبی دارد و نسبت به خود و زندگی احساس خوبی دارید. با این حال، زمانی که کاری که انجام میدهید و نحوه رفتارتان با بالاترین ارزشهای شما (اولویتهای زندگی) مطابقت ندارد، آن وقت است که ناراحتی و درد ایجاد میشود. مهمترین بخش های زندگی شما در اینجا واضح است که موفقیتهایی که مشتریان به دنبال آن هستند از دانستن و زندگی کردن با ارزشهای خود ناشی میشود، بنابراین آنها میتوانند با توجه به اینکه چه کسی هستند و با خود صادق باشند و با اعتماد به نفس وارد زندگی شوند، در زندگی رو به جلو حرکت کنند. “.
روشهای مؤثر مربیگری مراجعکننده بر اساس ارزشها
در نهایت، پس از درک آنچه که ما به عنوان کوچ در مورد ارزشها و اهمیت آنها باید بدانیم، قدم بعدی این است که چگونه در دنیا به مردم در مورد ارزشها آموزش دهیم؟
بسیاری از کوچها در اولین جلسه از مراجع می پرسند که ارزش های آنها چیست. این اولین قدم عالی است زیرا بینشی را در مورد اینکه جایگاه مراجع کجاست به ما میدهد. همچنین به شما نسبت به هر چیزی که با ارزشهای کوچ همخوانی ندارد، گوشزد میکند. همانطور که می دانیم، مهم است که ارزش های کوچ و مراجع متناسب باشند.
مشکل مرحله اول که بسیاری از کوچها در آنجا متوقف میشوند این است که منتظر میمانند تا ارزشی که مراجعه کننده در لیست خود بیان کرده است در گفتگو نشان داده شود، که می تواند سه یا چند جلسه طول بکشد. این می تواند زمانی مفید باشد که بدانید مراجعی دارید که بسیار خودآگاه است و درک خوبی از ارزش های خود دارد، اما برای کسی که در حال چالش برای درک ارزشهای خود است، ممکن است اقدام مناسبی نباشد.
البته قدم بعدی این است که بیشتر از ارزشهایی که مراجع به شما گفته یا یادداشت کرده ، پیش بروید و در آن عمیقتر شوید. اگر مراجع فقط مردد باشد یا فقط لیستی از اصول اولیه را ارائه دهد، چه؟ گاهی اوقات مراجعین متوجه نمیشوند که چه تعداد ارزش برای انتخاب وجود دارد، بنابراین میتوان فهرستی از ارزش ها به مراجع ارائه کرد. ممکن است به آنها کمک کند تا با وضوح بیشتری ببینند که واقعاً چه تعداد ارزش وجود دارد.
بنابراین، هنگامی که مراجعه کننده یک لیست در مقابل خود دارد، در مرحله بعد چه کاری انجام می دهد؟ روشهای زیادی برای یافتن ارزشها وجود دارد که همگی میتوانند با هر تمرین کوچینگی سازگار شوند یا مطابق با ارزشها و یا مدل کوچینگ خود کوچ اصلاح شوند.
به تعداد نویسندگان در مورد این موضوع، روشهای مختلفی برای شناسایی ارزش ها وجود دارد. آکادمی کوچینگ بین المللی یک کاربرگ قابل دانلود به نام “بازی ارزش ها” دارد. همچنین یک ویدیوی مختصر با ارزش به نام “مهمانی شام” وجود دارد.
در زیر سه روش اضافی برای یافتن ارزش های اصلی آورده شده است. اولی بسیار ساده است و دو مورد دیگر بسیار مفصل تر:
روش ارزش ساده توسط دیویس:
- به لیست نگاه کنید و هر موردی که برای شما ارزشمند است را یادداشت کنید.
- دور مهمترین ارزشها 3-5 تا ارزش مهم خط بکشید.
- 3 عمل را بنویسید که معنی زندگی با این ارزش ها را تعریف می کند. (وفاداری – عمل – بخشش)
- کاری که شما انجام دادهاید که هر یک از مقادیر بالا را منعکس نمی کند، چیست؟
- کارهایی که دفعه بعد میتوانید متفاوت انجام دهید را بنویسید.
این یک روش بسیار ساده است و اگرچه میتواند ارزشمند باشد، اما ابتدا بر جنبههای منفی تمرکز میکند تا اینکه به کارهایی که مراجعه کننده انجام داده است تا بهترین ارزش را منعکس کند، تمرکز میکند. در کوچینگ، ما میخواهیم روی نکات مثبت تمرکز کنیم نه منفی، اگرچه لازم است در مورد اینکه چه چیزی و چرا کار میکند نیز صحبت کنیم.
در مرحله بعد، به روش آدام سیسینسکی سؤالاتی را ارائه می دهد که باید از خود یا مراجعه کننده هنگام تهیه لیست ارزش ها بپرسید.
مرحله 1: آنچه را که واقعاً در زندگی برای آن ارزش قائل هستید:
- اگر فقط شش سال از عمرم باقی بماند چه کار می کنم؟
- اگر فقط شش ماه از عمرم باقی مانده باشد، چه کار می کنم؟
- اگر فقط شش هفته از عمرم باقی بماند چه کار می کنم؟
- اگر فقط شش روز از عمرم باقی بماند، چه کار می کنم؟
- اگر فقط شش ساعت از عمرم باقی بماند، چه کار میکردم؟
- اگر فقط شش دقیقه از عمرم باقی بماند، چه کار میکردم؟
- چه ارزش هایی برجسته است؟
- چه الگوهایی را می بینم؟
مرحله 2: سلسله مراتب ارزشهای خود را با هم ترکیب کنید:
- من بیشتر از همه در زندگی چه میخواهم؟ در حال حاضر چه چیزی واقعاً مهم است؟
- این ارزش در نهایت چه چیزی به من میدهد؟
- چه احساسی به من می دهد؟
- چه چیزی واقعا برای من مهم است؟
- چرا این احساس برای من مهم است؟
- این ارزش واقعا برای من چه معنایی دارد؟
- این ارزش چه احساسی به من میدهد؟
- چه چیزی باعث میشود که من این احساس را داشته باشم؟
- چرا مهم است؟
- چه چیزی برای من مهم تر است؟
- در حال حاضر کدام یک از این ارزش ها واقعاً مهم ترین مورد در زندگی من است؟
- اگر من فقط میتوانستم یکی از این ارزش ها را تجربه کنم، کدام ارزش بود؟
- کدام ارزش از همه مهمتر است که من مطلقاً نمیتوانم بدون آن زندگی کنم؟
مرحله 3: ارزشهای دور شدنی خود را جستجو کنید:
- بیشتر از همه به دنبال اجتناب از چه احساساتی هستم؟
- چه چیزی را هرگز نمیخواهم تجربه کنم؟
- بعد از آن بیشتر به دنبال اجتناب از چه خواهم بود؟
مرحله 4: بررسی محیط زیست و محیط اطراف:
- آیا سلسله مراتب ارزش (برای حرکت من) به خوبی به من کمک می کند؟
- آیا با اهدافی که میخواهم به آنها برسم همخوانی دارد؟
- آیا با هدف زندگی من ادغام می شود؟
- آیا با اعتقادات من سازگار است؟
- آیا با آن نوع شخصیتی که من به دنبال تبدیل شدن به آن هستم همسو است؟
- آیا تمام شش نیاز انسانی من را در بالاترین سطح ممکن برآورده می کند؟
- آیا هماهنگی، رضایت و آرامش درونی ایجاد می کند؟
- آیا به من اجازه می دهد که تصمیمات بهتری بگیرم؟
- در مورد ارزش های دور شدن من چطور؟ چه احساسی نسبت به آنها دارم؟
- آیا درگیری های احتمالی وجود دارد؟
آخرین روش اسکات جافری است.
- مرحله 1: با ذهن مبتدی شروع کنید
- مرحله 2: فهرست ارزش های شخصی خود را ایجاد کنید
تجربه های واقعی – لحظه ای معنادار و واقعی را در نظر بگیرید، تجربهی اوج. چه اتفاقی برایت می افتد؟ چه خبر بود؟
در این لحظه به چه ارزش هایی احترام می گذاشتید؟
ارزش های سرکوب شده؛ اکنون در جهت مخالف بروید. زمانی را در نظر بگیرید که عصبانی، ناامید یا ناراحت شدید. این لحظه چگونه بود؟ چه احساسی داشتید؟ حالا این احساسات را ببینید. چه ارزشی سرکوب میشود؟
کد رفتار؛ مهمترین چیز در زندگی شما چیست؟ فراتر از نیازهای اولیه انسانی خود، چه چیزهایی باید در زندگی خود داشته باشید تا برآورده شدن نیاز را تجربه کنید؟ ارزش های شخصی که باید به آنها احترام بگذارید یا بخشی از ؟آنچه شما را ناامید میکند، چیست؟
- مرحله 3: ارزش های شخصی خود را به گروه های مرتبط تقسیم کنید، تمام پاسخ های مرحله 2 را با هم ترکیب کنید و اکنون یک لیست اصلی دارید. گام بعدی شما این است که این مقادیر را تحت موضوعات مرتبط گروه بندی کنید.
- مرحله 4: موضوع مرکزی هر گروه ارزش را برجسته کنید، اگر گروهی از ارزشها را دارید که شامل صداقت، شفافیت، راستی، صراحت و راستگویی است، کلمهای را انتخاب کنید که به بهترین شکل گروه را نشان دهد. به عنوان مثال، یکپارچگی ممکن است به عنوان یک موضوع اصلی برای مقادیری که من فهرست کردم مناسب باشد. میتوانید سایر کلمات گروه را در پرانتز نگه دارید تا به ارزش اصلی خود زمینه بیشتری بدهید. در مرحله 6 دوباره از آنها استفاده خواهید کرد.
- مرحله 5: ارزش های اصلی شخصی خود را تعیین کنید.
- چه ارزشهایی برای زندگی شما ضروری است؟
- چه ارزشهایی نشان دهنده شیوه اصلی شماست؟
- چه ارزشهایی برای حمایت از خود درونی شما ضروری است؟
در حالی که تعداد مقادیر اصلی برای هر فرد متفاوت است، به نظر میرسد محدوده جادویی بین 5 تا 10 باشد.
- مرحله 6: به ارزش های شخصی خود زمینه غنیتری بدهید. اکنون، خلاقیت وارد عمل میشود.
برجسته کردن ارزشها در عبارات یا جملات به یاد ماندنی به شما کمک میکند تا معنای پشت هر ارزش را بیان کنید. این فرصت را به شما می دهد تا ارزش را احساسیتر و به یاد ماندنی کنید. به عنوان مثال، فرض کنید یک ارزش اصلی سلامت را برای نشان دادن سایر ارزشها، مانند انرژی و سرزندگی، شناسایی کردهاید.
بیانیه ارزش های شما ممکن است این باشد: “سلامتی: هر روز با نشاط و انرژی کامل زندگی کنید.”
- مرحله 7: بوم شناسی هر ارزش را آزمایش کنید هنگامی که فهرست ارزش های اصلی خود را تکمیل کردید، روز بعد پس از یک خواب خوب شبانه، دوباره آنها را بررسی کنید. لیست خود را مرور کنید:
- آنها چه احساسی در شما ایجاد می کنند؟
- آیا احساس می کنید آنها با آنچه شما هستید، سازگار هستند؟
- آیا آنها برای شما شخصی هستند؟
- آیا ارزشهایی را میبینید که با هویت شما ناسازگار باشد (انگار به شخص دیگری، مانند یک مرجع یا جامعه تعلق دارند)، و نه شما؟
- رتبه بندی اولویت خود را بررسی کنید. آیا احساس میکنید ارزشهای شما در ترتیب اولویت قرار دارند؟
نتیجه
بسیاری از مراجعین به این دلیل که در تصمیم گیری و پیگیری ارزشها مشکل دارند، به سراغ کوچها میآیند. ممکن است دلایل زیادی برای این وجود داشته باشد، از جمله باورهای مرکزی، مسائل مربوط به عزت نفس، خودآگاهی و غیره. اما همانطور که قبلاً بحث شد، این موارد می تواند ناشی از عدم درک واقعی ارزشهای ما باشد. راهی برای نزدیک شدن به موضوع ارزشها برای این نوع مراجعین این است که با مراجع درباره تصمیماتی که روزانه میگیرد، صحبت کنیم. ظاهراً ما روزانه حدود 35000 تصمیم می گیریم. سوالاتی که در اینجا میتوان پرسید این خواهد بود:
- چه چیزی فرآیند انتخابی را که انجام میدهید، هدایت میکند؟
- چه چیزی بر تصمیمات شما تأثیر میگذارد؟
- چگونه میدانید که تصمیمات خوبی میگیرید؟
همه کوچ ها میخواهند مراجعین شان یاد بگیرند و رشد کنند. ما میدانیم که یکی از راه های رشد، شناخت و درک ارزش هایمان است. اما، فقط دانستن ارزشها کافی نیست، مشتریان باید یاد بگیرند که چگونه با آن ارزشها زندگی کنند. انتخاب روشی برای یادگیری ارزش ها که به مراجعان کمک میکند واقعاً از تجربه رشد کنند، روشی است که آنها میتوانند برای شروع زندگی با این ارزش ها اتخاذ کنند.
کریستی اینگه در مقالهای در روانشناسی درباره ارزشها میپرسد: «چگونه دانستن ارزشهای شما زندگی شما را بهبود میبخشد؟»
- تصمیم گیری را آسانتر خواهد بود.
- شما میدانید که کجا باید زمان، پول و منابع را سرمایه گذاری کنید.
- دانستن ارزشها به شما نشان میدهد که موانع شما کجا هستند.
- بیشتر احساس خود واقعیتان را درک میکنید.
- میفهمید که چه اهدافی دارید.
- احساس قدرت میکنید.
آیا این همه آن چیزی نیست که مراجعین ما به دنبال آن هستند؟ آیا این هسته اصلی همه چیزهایی نیست که برای آن به جلسات کوچینگ میآیند؟ همه اینها به سلامت عاطفی مراجع ما مربوط میشود.
استیون استوسنی میگوید:
“ارزش نقش بسیار مهمی در سلامت عاطفی دارد. زمانی که به عمیقترین ارزشهای خود وفادار باشیم، احساس اصالت میکنیم، وقتی نسبت به آنها بیتفاوت هستیم، بیحس میشویم، وقتی آنها را زیر پا میگذاریم احساس گناه و شرم میکنیم، و وقتی ارتباط خود را با آنها از دست میدهیم، بیمعنی مطلق میشویم.”
دکتر برن براون، در بحثی درباره زندگی کردن با ارزشهایمان در کتابش با عنوان «جرأت رهبری کردن» میگوید:
“زندگی در ارزشهایمان به این معناست که ما بیش از اظهار ارزشهایمان، آنها را عملی میکنیم. ما صحبت خود را انجام میدهیم، ما در مورد آنچه که معتقدیم و مهم می دانیم صادق هستیم و مراقب هستیم که نیات، کلمات، افکار و رفتارهایمان با آن باورها همسو باشد.”
در اینجا آخرین تفکری که ارزش های یادگیری و زندگی را در چشم انداز کوچ چالش برانگیز قرار میدهد شامل:
“به ارزش های خود مانند فرزندان خود نگاه کنید. همه آنها برای شما منحصر به فرد، متفاوت و مهم هستند. مانند کودکان، همه آنها می خواهند در مرکز توجه شما باشند و همه آنها باید در زمان های مختلف و به روش های مختلف مورد احترام قرار گیرند. گاهی اوقات بچه ها با هم دعوا میکنند و بعد شما باید برای ایجاد صلح وارد عمل شوید. گاهی میروند در اتاقخوابهایشان غمگین پنهان میشوند و منتظر میمانند تا تو بیایی و دستشان را بگیری. گاهی با هیجان و پر از شادی جلوی شما بالا و پایین میپرند. با گذشت زمان آنها تغییر می کنند و شما شروع به دیدن رشد و بزرگ شدن آنها می کنید اما آنها هنوز هم فرزندان خاص شما هستند. فکر میکنم اگر پدر و مادر خوبی برای ارزشهایمان بودیم، مطمئن میشدیم که هیچ یک از آنها را رها نمیکنیم، ویژگیهای منحصربهفردشان را میشناسیم و هر رقابت خواهر و برادری را به گونهای مدیریت میکردیم که رفاه و هماهنگی خانواده را به حداکثر برسانیم. ”
منبع: https://coachcampus.com