شغل کامل وجود ندارد. هر نقشی مزایا و معایب خاص خود را دارد و این ویژگیها از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اما این بدان معنا نیست که نمیتوانیم برای کمال تلاش کنیم و گامهای کوچکی در این جهت برداریم،
غنیسازی شغل (Job Enrichment) میتواند راهی عالی برای افزایش رضایت و انگیزه کارکنان* باشد و در عین حال عملکرد کلی سازمان را نیز بهبود بخشد. در این راهنما، غنیسازی شغل را توضیح میدهیم، مزایای آن را بررسی میکنیم و نمونههایی از نحوه غنیسازی مشاغل در شرکت شما را ارائه میدهیم.
جهت دریافت مشاوره طبقه بندی مشاغل با مهندس آرمین خوشوقتی کلیک نمایید.
غنیسازی شغل چیست؟
غنیسازی شغل فرآیند افزودن عوامل انگیزشی به نقشهای موجود برای افزایش رضایت و انگیزه کارکنان، بهبود کیفیت کار و جذابتر کردن مشاغل است.
نمونههایی از غنیسازی شغل شامل افزودن وظایف و مسئولیتها (توسعه شغل)، افزایش تنوع مهارت، ایجاد استقلال، ارائه بازخورد و معنادارتر کردن مشاغل از طریق فرآیند طراحی شغل است.
مفهوم غنیسازی شغل بر این ایده استوار است که به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی و افزایش تخصصگرایی شغلی (job specialization) ، بسیاری از مشاغل یکنواخت و بیروح شدهاند. غنیسازی این مشاغل یکی از راههای بالقوه برای حل این مشکل است.
برای شرکت در دوره طراحی، طبقه بندی و ارزشیابی شغل کلیک کنید.
نمونههای غنیسازی شغل
بیایید ببینیم غنیسازی شغل در عمل چگونه میتواند باشد.
مثال اول از نمونه غنیسازی شغل
کارولین در یک مرکز تماس کار میکند. نقش او شامل، از جمله موارد دیگر، مدیریت تماسهای تلفنی ورودی خدمات مشتری، مدیریت چتهای آنلاین، و پیگیری موارد یا مسائل مورد بحث است. او اخیراً با تبدیل شدن به یک رفیق (buddy) برای استخدامهای جدید از طریق برنامه رفیق شرکت، وظایف اضافی را نیز به عهده گرفته است، بنابراین مهارتهای مربیگری و کوچینگ خود را توسعه میدهد.
مثال دوم از نمونه غنیسازی شغل
احمد، دستیار منابع انسانی، روزهای خود را با اطمینان از روان بودن عملیات بخش منابع انسانی پر میکند. در آخرین جلسه انفرادی با مدیرش، احمد تمایل خود را برای استقلال بیشتر مطرح کرد. در نتیجه آن بحث، مدیرش از این پس یک پروژه، مهلت و برخی دستورالعملها را به او محول خواهد کرد و اطمینان خواهد داشت که احمد کار را انجام خواهد داد یا در صورت لزوم درخواست کمک خواهد کرد.
تئوری غنیسازی شغل
برای درک اینکه غنیسازی شغل از کجا نشأت گرفته است، باید به سرعت به کتابهای تاریخ نگاهی بیندازیم.
در سال 1959، فردریک هرزبرگ (Frederick Herzberg) تئوری دو عاملی انگیزش خود را منتشر کرد. او پیشنهاد کرد که برخی از عوامل شغلی منجر به رضایت کارکنان* میشوند، که به نوبه خود به افزایش حفظ و ماندگاری (retention) کمک میکند. اینها عوامل انگیزشی (motivators) هستند. مثالها شامل به رسمیت شناخته شدن، مسئولیتپذیری و حس موفقیت است. یک شغل رضایتبخش باید دارای انگیزههای کافی باشد.
در این رویکرد انگیزشی، غنیسازی شغل حیاتی است؛ مشاغل برای ارضای کارکنان و نیازهای آنها، به عبارت دیگر، برای ایجاد انگیزه در آنها ایجاد میشوند. این رویکرد به افراد خودمختاری، مسئولیتپذیری، توانایی انجام یک کار از ابتدا تا انتها و بازخورد عملکرد میدهد. اساساً، غنیسازی شغل فرآیند افزودن عوامل انگیزشی به مشاغل موجود برای افزایش رضایت شغلی است.
چند دهه بعد، این رویکرد در مدل ویژگی های شغلی Hackman و Oldham اصلاح شد. آنها پیشنهاد کردند که ویژگیهای شغلی خاصی وجود دارند که منجر به معناداری، انگیزه و عملکرد میشوند. اینها عبارتند از:
- تنوع مهارت (Skill variety)
- هویت وظیفه (Task identity)
- اهمیت وظیفه (Task significance)
- خودمختاری (Autonomy)
- بازخورد (Feedback)
اعتبار این مدل از طریق یک فرا تحلیل (meta-review) نزدیک به 200 مطالعه ارزیابی شد. نتایج تحلیل از ویژگیهای شغلی مختلف حمایت کرد، اگرچه بحثهایی در مورد تعداد دقیق ابعاد وجود داشت. وضعیتهای روانشناختی به عنوان میانجی بین ویژگیهای شغلی و پیامدها تأیید شدند (Fried & Ferris, 1987).
مزایای غنیسازی شغل
همانطور که قبلاً بحث کردیم، هدف اصلی غنیسازی شغل ایجاد انگیزه در کارکنان، افزایش رضایت آنها و بهبود کیفیت کار آنها است.
غنیسازی مشاغل مزایای بیشماری هم برای کارکنان و هم برای سازمان دارد، از جمله:
- انگیزه بیشتر و عملکرد بهتر: هنگامی که کارفرمایان تلاش میکنند وظایف و مسئولیتهای مهمتری به کارکنان خود بسپارند، این میتواند انگیزه آنها را افزایش داده و عملکرد آنها را بهبود بخشد.
- احساس رضایت بیشتر: اگر یک کارمند یک وظیفه چالشبرانگیز را که زمانی برایش خیلی دشوار به نظر میرسید، با موفقیت انجام دهد، این احتمالاً اعتماد به نفس او را افزایش داده و به او حس رضایت و کامیابی میدهد.
- فرصتی برای یادگیری مهارتهای جدید: برای کارکنان، غنیسازی شغل اغلب به معنای انجام کاری است که با آن ناآشنا هستند و لزوماً مهارتهای لازم را برای آن (هنوز) ندارند. بنابراین، به آنها امکان میدهد مجموعه مهارتهای خود را گسترش دهند.
- تجربه کارمندی بهتر: زمانی که غنیسازی شغل موفقیتآمیز باشد، منجر به کارکنان راضیتر و شادتر میشود، که به نوبه خود، محیط کاری دلپذیرتری و تجربه کارمندی کلی بهتری را ایجاد میکند.
- کاهش نرخ ترک خدمت (turnover): تمام مزایای ذکر شده در بالا به طور طبیعی منجر به غیبت کمتر کارکنان و کاهش نرخ ترک خدمت میشود.
جالب اینجاست که غنیسازی شغل لزوماً منجر به بهرهوری بیشتر نمیشود. اگرچه کارکنان کار را معنادارتر تجربه میکنند، اما لزوماً خروجی بیشتری تولید نمیکنند.
معایب غنیسازی شغل
در اجرای غنیسازی شغل در یک سازمان نیز برخی معایب بالقوه وجود دارد، از جمله:
پتانسیل برای اضافهبار و استرس: افزودن مسئولیتهای بیشتر میتواند برخی از کارکنان را تحت فشار قرار دهد و در صورت عدم مدیریت صحیح، منجر به کاهش رضایت، استرس و فرسودگی شغلی شود. جالب اینجاست که این مورد در ادبیات علمی یافت نشده است. در عوض، افزایش شدت و دامنه به عنوان یک متغیر انگیزشی تجربه میشود. با این حال، استثنا کارکنانی با نیازهای رشد کم یا دانش و مهارت کم هستند. برای این کارکنان، غنیسازی شغل به احتمال زیاد به جای رضایت، منجر به ناامیدی میشود (Cummings & Worley, 2009).
عدم تطابق با ترجیحات کارکنان: همه کارکنان تمایل به افزایش مسئولیت یا پیچیدگی غنیسازی شغل ندارند؛ آنها ثبات و پیشبینیپذیری را در نقشهای خود ترجیح میدهند.
موانع اجرا: سیستمهای سازمانی، مانند سیستمهای فنی منابع انسانی، کنترل و نظارت، میتوانند میزان غنیسازی مشاغل را محدود کنند. ممکن است مذاکره با اتحادیههای کارگری و تغییر شرح شغلها مورد نیاز باشد که فرآیند را پیچیده میکند.
افزایش نیازها و هزینههای آموزشی: ممکن است برای توانمندسازی کارکنان برای مدیریت مؤثر مسئولیتهای جدید خود نیاز به آموزش باشد، زیرا آنها احتمالاً مهارتهای لازم برای انجام آن وظایف جدید را بلافاصله نخواهند داشت. این میتواند زمانبر باشد و به طور موقت بهرهوری آنها را کاهش دهد.
13 تکنیک غنیسازی شغل
مداخلات غنیسازی شغل با هدف افزایش تنوع مهارت، اهمیت وظیفه، گسترش نقشها و افزایش استقلال انجام میشود. در اینجا برخی از مداخلاتی که میتوانید در سازمان خود اجرا کنید آورده شده است:
1. ایجاد واحدهای کاری طبیعی:
تشکیل واحدهای کاری طبیعی به معنای گروهبندی وظایف مرتبط به یکدیگر است. این امر باعث ایجاد حس مالکیت نسبت به وظایف شده و به کارمند امکان میدهد نتیجه کار خود را ببیند، که منجر به افزایش مالکیت، هویت وظیفه و اهمیت درک شده وظیفه میشود.
یک مثال از وظایف مرتبط میتواند مدیریت یک پروژه از ابتدا تا انتها باشد، جایی که یک کارمند مسئول برنامهریزی، اجرا، نظارت و اتمام پروژه است. این میتواند شامل هماهنگی با بخشهای مختلف، پیگیری پیشرفت و اطمینان از مطابقت خروجیها با استانداردهای مورد نیاز باشد.
2. ترکیب وظایف:
میتوانید وظایفی را که اکنون بین چندین شغل تقسیم شدهاند، ترکیب کنید تا مشاغل گستردهتر و باارزشتری ایجاد کنید. Cummings & Worley از Corning Glass Works، یک کارخانه مونتاژ هاتپلیت آزمایشگاهی، نام میبرند. وظایف جداگانه ترکیب شدند تا هر اپراتور به طور کامل یک هاتپلیت را مونتاژ، بازرسی و ارسال کند.
این بدان معنا بود که هر مونتاژکننده میتوانست با یک محصول نهایی خود را شناسایی کرده و خود را بازرسی کند، که منجر به اهمیت وظیفه، استقلال و بازخورد بیشتر شد. این امر منجر به افزایش 84 درصدی بهرهوری، کاهش ردشدگیهای قابل کنترل از 23 به کمتر از 1 درصد و کاهش غیبت از 8 به کمتر از 1 درصد شد.
3.حلقههای کیفیت (Quality Circles):
حلقههای کیفیت، یا گروههای کایزن، گروههایی از کارکنان هستند که به طور منظم برای بررسی راههای حل مشکلات و بهبود بهرهوری در سازمان خود ملاقات میکنند. این گروههای کوچک مدیریت مشارکتی را افزایش میدهند که منجر به هویت وظیفه و استقلال بیشتر میشود.
4.برنامههای پیشنهاد (Suggestion Programs):
همسو با حلقههای کیفیت، برنامههای پیشنهادی کارکنان (ESPs) کارکنان را تشویق میکنند تا پیشنهاداتی را برای بهبود عملکرد و کیفیت کار خود ارائه دهند. معمولاً منابع انسانی بر ESP نظارت میکند. گاهی اوقات، به کارکنانی که ایدههایشان اجرا شده یا منجر به صرفهجویی یا درآمد میشود، جوایز نقدی اهدا میشود.
5. چرخش شغلی (Job Rotation):
چرخش شغلی عمل جابجایی افقی افراد بین مشاغل در یک سازمان است. این یک تکنیک است که برای افزایش یادگیری و انگیزه کارکنان استفاده میشود. به عنوان مثال، یک کارمند میتواند شش ماه در بخش بازاریابی کار کند و سپس به بخش فروش بچرخد تا تجربه سازمانی گستردهتری کسب کند و مهارتهای جدیدی را توسعه دهد.
چرخش شغلی میتواند راهی عالی برای کارکنان برای توسعه مهارتهای جدید، یادگیری از یکدیگر، ایجاد رفاقت و حتی شاید در نظر گرفتن نقشی (کمی) متفاوت در سازمان باشد.
6.بازخورد (Feedback):
عمل ساده ارائه بازخورد منظم ممکن است آسانترین مداخله غنیسازی شغل باشد. بازخورد 360 درجه از مدیر مستقیم و همکاران، به عنوان مثال، به کارمند کمک میکند تا رشد و توسعه یابد و راهی کلیدی برای غنیسازی شغل است.
7.خودمختاری (Autonomy):
خودمختاری یکی دیگر از بخشهای حیاتی پتانسیل انگیزشی یک شغل است. هرگونه مداخلهای که بتواند خودمختاری را در محل کار افزایش دهد، این پتانسیل را افزایش خواهد داد.
مثالها شامل توانایی کارکنان برای تعیین ساعات کاری خود، گرفتن برخی تصمیمات به طور مستقل، و مشارکت افراد در تعیین اهداف و KPIهای خود است.
8.هدف (Purpose):
هدف به عنوان یک مداخله غنیسازی شغل، در مورد ارتباط وظایف و مسئولیتهای روزانه کارکنان با مأموریت و اهداف گستردهتر سازمان است.
هنگامی که کارکنان درک میکنند که کارشان چگونه به موفقیت و تأثیر کلی سازمان کمک میکند، احتمال بیشتری دارد که نقشهای خود را معنادار و رضایتبخش بیابند. این حس هدفمندی میتواند به طور قابل توجهی انگیزه، رضایت شغلی و مشارکت را افزایش دهد.
9. ایجاد روابط با مشتری (Client Relationships):
یک مداخله دیگر غنیسازی شغل، ایجاد روابط با مشتری است. زمانی که مشاغل تقسیم میشوند، کارگران تماس کمی با کاربر نهایی یا دانش کمی از او دارند. با ایجاد روابط با مشتری، هویت وظیفه و اهمیت وظیفه افزایش مییابد.
Cummings & Worley سه گام را توصیه میکنند:
- مشتری را شناسایی کنید.
- اطمینان حاصل کنید که تماس بین کارمند و مشتری تا حد امکان مستقیم باشد.
- معیارهایی که مشتری محصول یا خدمات را بر اساس آنها قضاوت میکند باید روشن باشد و قضاوت آنها باید با کارمند به اشتراک گذاشته شود.
10. بارگذاری عمودی (Vertical Loading):
بارگذاری عمودی به *اعطای مسئولیتها و وظایف اضافی به کارکنان* اشاره دارد که به طور سنتی برای موقعیتهای سطح بالاتر رزرو شدهاند، بنابراین استقلال را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. این ممکن است مهمترین اصل غنیسازی و طراحی شغل باشد.
بارگذاری عمودی اغلب زمانی از بین میرود که اشتباهی رخ میدهد. در این مرحله، یک سرپرست مسئولیت را حذف میکند که منجر به بارگذاری عمودی کمتر و کاهش استقلال میشود. با این حال، به جای حذف فوری مسئولیت یک نفر، میتواند ارزشمندتر باشد که در مورد آنچه اتفاق افتاده و چگونگی جلوگیری از آن در آینده بحث شود.
11. بارگذاری افقی (Horizontal Loading):
بارگذاری افقی به عنوان توسعه شغل (job enlargement) نیز شناخته میشود. توسعه شغل افزایش وظایف شغلی با گسترش دامنه مسئولیتهای شغلی است. برخلاف بارگذاری عمودی، که در آن درجه کنترل افزایش مییابد، توسعه شغل صرفاً بر افزودن وظایف به شغل بدون لزوماً افزایش خودمختاری یا کنترل تمرکز دارد.
بنابراین، توسعه شغل به یک کارمند امکان میدهد کارهای بیشتری انجام دهد، طیف وسیعتری از فعالیتها را داشته باشد، تنوع مهارتهای خود را افزایش دهد و ظرفیت کسب درآمد خود را بهبود بخشد.
یک مثال منشی دفتری است که اکنون میهمانان گاه به گاهی را که به دفتر مراجعه میکنند نیز پذیرایی میکند. این به او فرصت استراحت دلپذیری از کار روزانه خود میدهد، زیرا او دوست دارد افراد را در خانه احساس راحتی کند و با افراد جدید گپ بزند، که انگیزه او را افزایش میدهد.
12. اجرای آزمایشی شغلپردازی (Job Crafting):
شغلپردازی به ایجاد تغییرات کوچک و فعالانه توسط افراد در مشاغل خود اشاره دارد. آنها شغلی را که در حال حاضر دارند میگیرند و تغییراتی را ایجاد میکنند که برای آنها بهبود محسوب میشود و آن را برای آنها به عنوان یک فرد مناسبتر میکند. با این کار، آنها راضیتر، درگیرتر در کاری که انجام میدهند، و احتمالاً عملکرد بهتری خواهند داشت.
به بیان دقیق، شغلپردازی یک مداخله غنیسازی شغل نیست زیرا توسط کارمند هدایت میشود، در حالی که غنیسازی شغل از بالا به پایین است. با این حال، مانند هر ابتکار جدید منابع انسانی، شانس موفقیت احتمالاً بسیار بیشتر است اگر سازمان و کارکنان آن برای همآفرینی (co-create) با یکدیگر همکاری کنند.
بنابراین، ممکن است ارزش آزمایش این مفهوم و اجرای یک آزمایشی شغلپردازی را داشته باشد، زیرا این ممکن است نسخه مدرنتر و آیندهنگر غنیسازی شغل باشد.
13. ایجاد یک برنامه شناسایی کارکنان (Employee Recognition Program):
این نیز یک مداخله سنتی غنیسازی شغل نیست. با این حال، همانطور که قبلاً دیدیم، *فردریک هرزبرگ* در سال 1959 شناسایی را به عنوان یکی از عوامل انگیزشی کلیدی برای رضایت شغلی شناسایی کرده بود.
یک برنامه مؤثر شناسایی کارکنان میتواند راهی عالی برای یک شرکت باشد تا قدردانی خود را از دستاوردها و اقدامات مثبت افراد نشان دهد. این امر، از جمله موارد دیگر، محیط کاری مثبتتری و کارکنان راضیتر و مولدتری را ایجاد میکند و بنابراین، اثر غنیسازی شغلی دارد.
چگونه غنیسازی شغل را در سازمان خود پیادهسازی کنیم؟
بیایید نگاهی به عناصر ضروری برای اجرای موفقیتآمیز مداخلات غنیسازی شغل در سازمان شما بیندازیم:
کارکنان را در فرآیند مشارکت دهید
همانطور که قبلاً دیدیم، غنیسازی شغل ممکن است برای همه مناسب نباشد. برخی از کارکنان با نقش خود همانطور که هست راضی خواهند بود و برخی دیگر ترجیح میدهند نقش خود را با استفاده از تکنیکی مانند شغلپردازی بیشتر مطابق میل خود تنظیم کنند.
شناخت و احترام به این ترجیحات فردی برای حفظ رضایت شغلی کلی بسیار مهم است. با ارائه طیف وسیعی از گزینهها برای طراحی شغل، سازمانها میتوانند نیازهای متنوع را برطرف کرده و اطمینان حاصل کنند که همه کارکنان احساس ارزشمندی و مشارکت میکنند.
- انجام یک نظرسنجی تشخیص شغل (Job Diagnostic Survey – JDS)
- نظرسنجی تشخیص شغل (JDS) چارچوبی برای محاسبه امتیاز پتانسیل انگیزشی (motivating potential score) است. این فرض میکند که انگیزه از معناداری، خودمختاری و بازخورد تشکیل شده است.
یک امتیاز برای هر یک از این عوامل برای هر شغل شناسایی و محاسبه میشود. شکل زیر امتیاز پتانسیل انگیزشی را تابعی از این سه حالت نشان میدهد.
سوالات متداول
غنیسازی شغل یک روش شناختهشده طراحی شغل است که شامل افزودن ابعاد انگیزشی به مشاغل موجود برای جذابتر و رضایتبخشتر کردن آنها میشود.
هدف از غنیسازی شغل، رضایتبخشتر، جالبتر و انگیزهبخشتر کردن شغلها، به عنوان مثال، افزایش سطح استقلال و مسئولیتپذیری افراد و آگاهی آنها از نتایج شغل است.
توسعه شغل، که به عنوان بارگذاری افقی نیز شناخته میشود، یکی از راههای مختلف غنیسازی شغل است. این شامل گسترش نقش با اضافه کردن وظایف مختلف و گسترش دامنه مسئولیتهای شغلی است.
مزایای غنیسازی شغل افزایش انگیزه و رضایت، عملکرد با کیفیت بهتر و تجربه بهتر کارمند است.
معایب غنیسازی شغل شامل این واقعیت است که میتواند منجر به افزایش هزینههای آموزش و بهرهوری (موقتاً) پایینتر شود، برای همه مناسب نیست و میتواند باعث ایجاد بار کاری و استرس اضافی شود.
در سال ۱۹۵۹، فردریک هرزبرگ نظریه دو عاملی انگیزش خود را منتشر کرد. بر اساس این نظریه، عواملی مانند قدردانی، مسئولیتپذیری و حس موفقیت منجر به رضایت کارکنان میشود و بنابراین باید بخشی از یک شغل رضایتبخش باشند.