مدیریت منابع انسانی

هر آنچه که باید درخصوص مدیریت عملکرد کارکنان بدانید؟

مدیریت عملکرد

سازمان‌هایی که از شیوه‌های مدیریت عملکرد مؤثر بهره می‌برند، نه تنها از رقبای خود پیشی می‌گیرند، بلکه شاهد افزایش تعامل و حفظ کارکنان و بهبود فرهنگ سازمانی نیز هستند. به همین دلیل، کسب‌وکار شما نباید در مدیریت عملکرد کوتاهی کند.

مدیریت عملکرد مؤثر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا اطمینان حاصل کنند که کارکنان نقش خود را درک می‌کنند، بازخورد سازنده دریافت می‌کنند و از پشتیبانی لازم برای دستیابی به اهداف خود و اهداف کسب‌وکار برخوردارند. بیایید نگاهی به این بیندازیم که مدیریت عملکرد چیست، فرآیند مدیریت عملکرد چگونه است و چند مثال را بررسی کنیم.

مدیریت عملکرد یک فرآیند مداوم است که در آن مدیران و کارکنان به طور مرتب با یکدیگر در ارتباط هستند تا مسئولیت‌های شغلی، انتظارات، عملکرد و استراتژی‌های توسعه را ارزیابی و بررسی کنند. هدف این است که کارکنان را قادر سازیم تا در بهترین حالت خود عمل کنند، تلاش‌های خود را با اهداف استراتژیک سازمان هماهنگ کنند و یک محیط کاری مثبت و رضایت‌بخش برای همه ایجاد کنند.

یک فرآیند مدیریت عملکرد مؤثر، استراتژیک و سیستماتیک است و گفتگوی مداوم بین کارکنان، مدیران و منابع انسانی را برای پیشبرد موفقیت فردی و سازمانی ایجاد می‌کند. این فرآیند شامل اجزای کلامی و کتبی است که در طول سال انجام می‌شود و در نهایت به یک ارزیابی عملکرد سالانه ختم می‌شود. این فرآیند شامل موارد زیر است:

  • تعیین انتظارات واضح
  • تعیین اهداف فردی که با اهداف تیمی و سازمانی همسو باشد
  • ارائه بازخورد مداوم
  • ارزیابی نتایج

تصمیمات مربوط به مسیر شغلی، از جمله ترفیع، پاداش و اخراج، با فرآیند مدیریت عملکرد مرتبط است.

اهداف مدیریت عملکرد

مدیریت عملکرد با هدف توسعه مهارت‌ها و شایستگی‌هایی انجام می‌شود که کارکنان برای بهبود عملکرد و موفقیت در شغل خود به آن‌ها نیاز دارند. به نوبه خود، این مهارت‌ها به سازمان کمک می‌کنند تا به اهداف خود دست یابد.

با این حال، مطالعه‌ای توسط Betterworks نشان داد که ۲۱ درصد از کارکنان می‌گویند اهداف آنها سالانه تعیین می‌شود و دیگر هرگز به آنها نگاهی نمی‌شود. ۱۶ درصد دیگر می‌گویند اصلاً هدفی تعیین نمی‌کنند. یک سوم کارکنان گزارش می‌دهند که بیش از دو بار در سال با مدیران خود جلسات رودررو ندارند یا بازخوردی برای کمک به آنها در جهت دستیابی به اهداف دریافت نمی‌کنند. از هر ۱۰ کارمند، یک نفر ادعا می‌کند که به ندرت یا هرگز این نوع بازخورد را دریافت نمی‌کند.

اهداف مدیریت عملکرد شامل تعیین انتظارات عملکرد است. مهم است که کارکنان در مورد آنچه از آنها انتظار می‌رود و آنچه با برآورده کردن این انتظارات، از جمله حقوق، پاداش یا حتی ترفیع، می‌توانند به دست آورند، شفافیت داشته باشند.

بازخورد مداوم و بی‌درنگ به کارکنان کمک می‌کند تا بفهمند کجا هستند، یاد بگیرند، خود را اصلاح کنند و رشد کنند. آنها می‌توانند به طور مداوم عملکرد خود را در محل کار بهبود بخشند و حس موفقیت بیشتری را برای آنها فراهم کنند. این امر سازمان را به نیروی کار ماهر، متعهد و واجد شرایط مجهز می‌کند.

مطالعه‌ای توسط Willis Tower Watson نشان داد که شرکت‌هایی که به طور مؤثر از برنامه‌های مدیریت عملکرد استفاده می‌کنند، ۱.۵ برابر بیشتر احتمال دارد که از نظر مالی از رقبای خود پیشی بگیرند و ۱.۲۵ برابر بیشتر احتمال دارد که شاهد افزایش بهره‌وری کارکنان باشند.

مدیریت عملکرد، عملکرد فردی و تیمی را بهبود می‌بخشد که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا به اهداف و مقاصد خود دست یابند. به عنوان مثال، اگر هدف یک کسب‌وکار افزایش درآمد باشد، مدیریت مؤثر عملکرد کارکنان فروش می‌تواند به شما در دستیابی به این هدف کمک کند.

مدیریت عملکرد همچنین به کارکنان این امکان را می‌دهد که ببینند چگونه اهداف فردی آنها با اهداف شرکت همسو است و درک کنند که چگونه در دستیابی به آنها مشارکت دارند و این امر باعث افزایش تعامل می‌شود.

مدیریت عملکرد چیست

چرا مدیریت عملکرد مهم است؟

اگر اهداف مدیریت عملکرد ذکر شده در بالا محقق شود، مزایای متعددی هم برای کارکنان شما و هم برای کل سازمان وجود دارد.

  • ایمن‌سازی مهارت‌های نیروی کار برای آینده

برقراری ارتباط مداوم با کارکنان و نظارت بر مهارت‌ها، یادگیری و پیشرفت‌های آموزشی آنها به کشف شکاف‌های احتمالی مهارتی و عملکردی در سازمان کمک می‌کند. سپس می‌توانید برای رفع این شکاف‌ها اقدام کنید و مزیت رقابتی قوی برای کسب‌وکار فراهم کنید.

  • افزایش تعامل کارکنان

هنگامی که مدیریت عملکرد به طور مؤثر انجام شود، انتظارات را برای کارکنان شما به روشی شفاف تعیین می‌کند. این امر فرصت‌های یادگیری و توسعه، یک مسیر شغلی واضح در سازمان و درک تأثیر نقش آنها در دستیابی به اهداف سازمانی را برای آنها فراهم می‌کند. به علاوه، مدیریت عملکرد مداوم به کارکنان کمک می‌کند تا احساس ارزشمندی و مراقبت کنند. این امر آنها را برای دریافت بازخورد سازنده و تلاش برای بهبود، شفاف‌تر می‌کند.

  • حفظ بیشتر کارکنان

وقتی یک کارمند می‌تواند پیشرفت خود را در محل کار ببیند و به وضوح مسیر شغلی خود و آنچه برای کسب ترفیع باید انجام دهد را درک کند، منجر به کارکنان متعهدتر می‌شود که احتمالاً در سازمان شما می‌مانند.

  • فرهنگ بازخورد و اعتماد

ایجاد فرهنگ ارتباط، شفافیت و اعتماد با ابتکارات رهبری و منابع انسانی آغاز می‌شود که به بقیه سازمان منتقل می‌شود. این شامل ماهیت فرآیند مدیریت عملکرد و یک سیاست شفاف مدیریت عملکرد است. وقتی مدیران شفاف هستند و بازخورد صادقانه و سازنده به کارکنان می‌دهند، این امر کارکنان را نیز تشویق می‌کند که صادق باشند و اعتماد متقابل ایجاد کنند. همچنین فرهنگ کلی سالم شرکت را تقویت ‌کنند.

  • بهبود عملکرد سازمانی

مدیریت عملکرد کارکنان در نهایت منجر به بهبودهای چشمگیر در عملکرد سازمانی، از جمله رشد درآمد و رضایت مشتری می‌شود. کمک به کارکنان برای یادگیری، توسعه و عملکرد بهتر در نقش‌هایشان تأثیر مثبتی بر کل کسب‌وکار دارد. به گفته برایان آدلسون، مشاور Red Clover HR، سازمان‌ها باید “چرایی” استراتژی مدیریت عملکرد خود را درک کنند.

آدلسون اشاره می‌کند: «چرا آنها اصلاً این گفتگوها را انجام می‌دهند، ارزش آنها چیست و چه نتایجی از آنها می‌خواهند؟ درک این سؤالات در نهایت به ساختاردهی و ارائه مؤثرترین نتایج به کارمند و سازمان کمک می‌کند.»

مراحل مدیریت عملکرد چیست؟

یک چرخه معمولی مدیریت عملکرد دارای چهار مرحله اصلی است. بیایید آنها را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

  1. برنامه‌ریزی

مرحله برنامه‌ریزی به تعیین انتظارات عملکرد با کارکنان اختصاص دارد. شرح شغل باید به وضوح این اهداف را برای جذب نامزدهای مناسب مشخص کند. پس از استخدام نامزد، باید این انتظارات را دوباره تأیید کنید و اهداف SMART و معیارهای عملکرد کارکنان را با هم تعیین کنید.

طرح‌های مدیریت عملکرد نیز باید انعطاف‌پذیر باشند تا بتوان آنها را با تغییر اهداف سازمانی در طول مسیر تنظیم کرد.

کارمند باید به طور فعال در فرآیند برنامه‌ریزی شرکت داشته باشد زیرا این امر رضایت و انگیزه برای بهبود را افزایش می‌دهد.

منابع انسانی نقش کلیدی در مدیریت عملکرد ایفا می‌کند. به گفته جاناتان وستور، مشاور OD/HR/رهبری از Human Capital Innovations، منابع انسانی می‌تواند با فراهم کردن ابزارها، منابع و آموزش‌های لازم، مدیران را قادر به مدیریت مؤثر عملکرد کند.

وستور می‌گوید: «این شامل نرم‌افزار مدیریت عملکرد، معیارهای عملکرد، قالب‌های تعیین هدف و آموزش در مورد ارتباط و بازخورد مؤثر است. منابع انسانی همچنین می‌تواند با انجام بررسی‌های منظم با مدیران، از آنها حمایت کند تا اطمینان حاصل شود که آنها بهترین شیوه‌ها را دنبال می‌کنند و به موقع و سازنده به هرگونه مشکل عملکردی رسیدگی می‌کنند.»

۲. پایش (نظارت)

مرحله دوم، پایش (نظارت) است. در این مرحله، منابع انسانی و مدیران باید به طور مرتب عملکرد کارکنان را در رابطه با اهداف تعیین شده پایش کنند و به کارکنان در مورد پیشرفت آنها بازخورد ارائه دهند. انجام منظم این کار به جای سالانه، به شناسایی و اصلاح مسائل زودتر کمک می‌کند. نرم‌افزارهای مدیریت عملکرد می‌توانند در ردیابی عملکرد کارکنان به صورت بی‌درنگ کمک کنند. با این حال، داده‌ها و گزارش‌ها نباید جایگزینی برای بحث‌های حضوری باشند.

۳. توسعه

در مرحله توسعه، داده‌های جمع‌آوری شده در مرحله پایش تجزیه و تحلیل می‌شوند و برای بهبود عملکرد کارکنان مورد استفاده قرار می‌گیرند. عملکرد ضعیف ممکن است با پیشنهاد دوره‌های بازآموزی، آموزش بیشتر، مربیگری عملکرد و سایر روش‌های یادگیری و توسعه اصلاح شود. مدیران و منابع انسانی می‌توانند با اختصاص یک پروژه اضافی برای کمک به بهبود دانش و عملکرد، عملکرد برتر را تسهیل کنند و به کارمند اجازه دهند بیشتر پیشرفت کند.

۴. رتبه‌بندی و پاداش

مرحله نهایی، رتبه‌بندی و پاداش است. عملکرد کارکنان باید به طور مرتب در طول سال و در طول بررسی عملکرد یا ارزیابی رتبه‌بندی شود. این به کمی کردن عملکرد کارکنان، تعیین ارزش افزوده شده توسط هر کارمند به سازمان و ایجاد هرگونه تغییر در صورت لزوم کمک می‌کند. هم کارکنان و هم مدیران باید ارزیابی‌های خود را برای بازخورد ۳۶۰ درجه ارائه دهند. عملکرد مداوم زیر حد استاندارد می‌تواند منجر به انتقال بین واحدی یا اخراج شود. سازمان شما همچنین باید عملکرد برتر را تشخیص داده و پاداش دهد. می‌توانید این کار را از طریق تمجید و قدردانی، افزایش حقوق یا ترفیع انجام دهید.

مراحل مدیریت عملکرد

روش‌های مدیریت عملکرد

انتخاب روش مناسب مدیریت عملکرد به شما کمک می‌کند تا بهبود مستمر را تشویق کنید، رشد و توسعه حرفه‌ای کارکنان خود را پرورش دهید و در نهایت، سهم آنها را در عملکرد سازمانی خود به حداکثر برسانید. در اینجا برخی از روش‌های مختلف مدیریت عملکرد توضیح داده شده است.

  • تعیین هدف

تعیین اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه‌گیری، دست‌یافتنی، مرتبط و دارای محدودیت زمانی) یک روش محبوب مدیریت عملکرد است زیرا به کارکنان وضوح، هدف و انگیزه می‌دهد. همچنین به آنها کمک می‌کند تا درک کنند که چگونه کار و عملکرد آنها به شرکت در دستیابی به اهدافش کمک می‌کند. با اهداف واضح و مشخص، کارکنان می‌دانند چگونه وظایف روزانه را اولویت‌بندی کنند و انگیزه بیشتری برای دستیابی به آنها دارند.

اهداف SMART مختلفی وجود دارد که مدیران می‌توانند بسته به نیازهای خود و اهداف کسب‌وکار، آنها را با کارکنان تعیین کنند:

اهداف عملکرد: اهدافی که معمولاً با الزامات شغلی خاص همسو هستند.

اهداف توسعه: اهدافی که به کارکنان کمک می‌کنند مهارت‌ها و شایستگی‌هایی را توسعه دهند که آنها را برای پیشرفت به نقش‌های دیگر در شرکت آماده می‌کند.

اهداف چالشی (کِششی):اهدافی که با بیرون آوردن کارکنان از منطقه امن خود و گسترش توانایی‌های فعلی آنها، آنها را به چالش می‌کشند.

  • مدیریت عملکرد مداوم

مدیریت عملکرد مداوم یک رویکرد جامع برای مدیریت عملکرد است که در آن مدیران و کارکنان به طور مداوم در طول سال در مورد عملکرد کاری و اهداف کارمند بحث می‌کنند. مدیران بازخورد سازنده و بی‌درنگ عملکرد را به اعضای تیم خود ارائه می‌دهند که با تعیین هدف و بررسی‌ها ترکیب می‌شود. با بازخورد مکرر، کارکنان و مدیران قادر به ایجاد پایه قوی‌تری از اعتماد و اصالت هستند و روابط کاری سالم‌تری را ترویج می‌کنند. بازخورد فوری همچنین به حل سریع مشکلات قبل از تشدید آنها، بهبود ارتباط بین کارکنان، مدیران و مربیان و پرورش فرهنگ رشد و توسعه که در آن همه می‌توانند به پتانسیل خود برسند، کمک می‌کند.

  • مدیریت بر مبنای اهداف (MBO)

مدیریت بر مبنای اهداف (MBO) یک روش عالی مدیریت عملکرد است که به تجزیه و تحلیل عملکرد کلی یک کارمند در نقش خود کمک می‌کند. این به مدیران اجازه می‌دهد تا الزامات شغلی یک نقش را ارزیابی کنند و ببینند که چگونه با اهداف سازمانی همسو هستند، سپس اهداف واقع‌بینانه برای دستیابی کارکنان تعیین کنند.

مرحله بعدی جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌های عملکرد کارکنان است تا ببینیم چقدر به این اهداف دست یافته‌اند و به کارکنان بازخورد ارائه دهیم. این به آنها امکان می‌دهد تا درک کنند که چه کاری را به خوبی انجام می‌دهند و در کجا می‌توانند پیشرفت کنند. سپس، آنها می‌توانند در هر زمینه‌ای از شغل خود که با آن مشکل دارند، به دنبال کمک و پشتیبانی باشند.

این روش همچنین می‌تواند به منابع انسانی در شناسایی شکاف‌های مهارتی نوظهور و همچنین زمینه‌های آموزش بیشتر کمک کند. همچنین می‌تواند نشانه خوبی از حجم کاری و اینکه آیا کارکنان قادر به مدیریت حجم کاری فعلی خود هستند یا خیر و اینکه آیا وظایف خاصی باید واگذار شوند یا خیر، ارائه دهد.

  • بازخورد ۳۶۰ درجه

بازخورد ۳۶۰ درجه (همچنین به عنوان بررسی ۳۶۰ شناخته می‌شود) یک روش مدیریت عملکرد است که در آن یک کارمند از مدیر، همکاران و خودارزیابی خود بازخورد دریافت می‌کند. این نه تنها نمای کلی گسترده‌ای از عملکرد آنها را به کارکنان ارائه می‌دهد، بلکه عمل ایجاد این بازخورد برای همکاران آنها را تشویق می‌کند تا دائماً نیازهای عملکرد و توسعه خود را در نظر بگیرند.

در حالی که اعضای تیم درصد زیادی از این وظیفه را بر عهده می‌گیرند، مدیران در نظارت بر همه گزارش‌ها برای یادداشت و رسیدگی به نگرانی‌ها و نظرات اصلی تمجید، دخالت دارند. بازخورد همچنین می‌تواند برای اطلاع‌رسانی به برنامه‌های آموزشی و توسعه کارکنان مورد استفاده قرار گیرد. این به همه کارکنان نشان می‌دهد که بازخورد آنها جدی گرفته می‌شود، که احتمالاً باعث افزایش تعامل در این فرآیند می‌شود.

  • ارزیابی عملکرد

یکی از سیستم‌های سنتی‌تر مدیریت عملکرد، ارزیابی عملکرد است. این معمولاً به صورت سالانه، هر شش ماه یا فصلی انجام می‌شود و شامل یک جلسه رودررو بین کارمند و مدیرش است. مدیران اغلب بازخورد متفکرانه‌ای را در رابطه با تمام زمینه‌های عملکرد کارمند، شناسایی نقاط قوت، ضعف‌ها و زمینه‌های کلیدی برای بهبود، آماده می‌کنند.

ارزیابی عملکرد ابزاری مفید برای ارائه تصویری واضح از مسیر شغلی آنها در شرکت و مراحلی که برای ارتقاء باید بردارند، به کارکنان است. این همچنین می‌تواند به افزایش تعامل، افزایش روحیه و عملکرد و با گذشت زمان، بهبود نرخ حفظ کمک کند.

  • مربیگری (کوچینگ)

مربیگری (کوچینگ) یک فرآیند مدیریت عملکرد است که با هدف مشاوره و توسعه مهارت‌ها، دانش و عملکرد یک کارمند در درجه اول از طریق گفتگوهای رودررو انجام می‌شود. جلسات مربیگری که معمولاً بر مهارت‌ها یا اهداف خاص تمرکز دارند، غیر دستوری هستند. این بدان معناست که به کارکنان راه‌حل‌های خاصی داده نمی‌شود، بلکه آنها تشویق می‌شوند تا راه‌حل‌هایی برای خود پیدا کنند، که باعث خودمختاری و ابتکار می‌شود.

مربیگری یک فعالیت ماهرانه است، به این معنی که مدیران باید آموزش لازم را برای مربیگری مؤثر کارکنان داشته باشند. توجه به این نکته مهم است که اکثر سازمان‌ها از ترکیبی از چندین روش مدیریت عملکرد برای مدیریت عملکرد کارکنان استفاده می‌کنند.

بهترین روش مدیریت عملکرد

  • ارزیابی وضعیت فعلی (نقاط قوت و ضعف)

قبل از ایجاد هرگونه تغییر در فرآیند یا ابزارهای فعلی مدیریت عملکرد خود، باید درک کنید که در حال حاضر چه چیزی کار می‌کند، چه چیزی کار نمی‌کند و چرا. منابع انسانی باید از کارکنان و مدیران نظرسنجی کند و نظرات آنها را در مورد فرآیند فعلی و پیشنهادات در مورد آنچه می‌تواند بهتر انجام شود، جمع‌آوری کند.

سپس می‌توانید این یافته‌های داخلی را همراه با مطالعات و تحقیقات مبتنی بر شواهد، به رهبران کسب‌وکار و تصمیم‌گیرندگانی که می‌توانند تغییر را در کسب‌وکار حمایت و هدایت کنند، منتقل کنید. تأثیر یک فرآیند بهبود یافته مدیریت عملکرد بر نتایج کسب‌وکار را به آنها نشان دهید.

  • انتخاب رویکرد مناسب

دو رویکرد رایج برای مدیریت عملکرد وجود دارد: یک رویکرد رفتاری و یک رویکرد نتیجه‌محور.

رویکرد رفتاری: رفتارها شناسایی و ارزیابی می‌شوند و کارکنان بر اساس رفتارها و تلاش خود ارزیابی می‌شوند. این رویکرد برای ارائه بازخورد دقیق در مورد رفتارها با ترسیم رفتارهای مطلوب آینده و زمانی که اندازه‌گیری نتایج فردی دشوار است، مناسب است. مثال‌ها شامل بازیکنان فردی در یک تیم، کارکنان پشتیبانی و متخصصان منابع انسانی است.

رویکرد نتیجه‌محور:کارکنان بر اساس معیارهای عینی ارزیابی می‌شوند. تمرکز بر ورودی نیست، بلکه بر خروجی از نظر کیفیت و کمیت است. این رویکرد زمانی مناسب است که راه‌های متعددی برای انجام کار وجود داشته باشد. نتیجه نهایی مهم است نه چگونگی دستیابی به آن. مثال‌ها شامل کارکنان مرکز تماس که معیارهای موفقیت خاصی دارند و همچنین متخصصان فروش است. ارزیابی وکلا و حسابداران نیز بسیار نتیجه‌محور است، زیرا آنها ساعات قابل پرداخت خود را پیگیری می‌کنند.

هنگام انتخاب رویکرد، به نقشی که فرد ایفا می‌کند توجه کنید تا از اثربخشی فرآیند مدیریت عملکرد خود اطمینان حاصل کنید.

همچنین مهم است که فرآیند را با تغییرات در مدل کاری خود، به عنوان مثال، روش‌های کار از راه دور یا ترکیبی، دوباره ارزیابی کنید. مطالعه‌ای توسط Willis Tower Watson گزارش داد که تنها حدود یک از هر شش کارفرما (۱۶٪) فرآیند مدیریت عملکرد خود را برای همسویی با مدل‌های کار از راه دور و ترکیبی تغییر داده‌اند.

  • جلسه و آموزش مدیران

مدیران برای موفقیت برنامه مدیریت عملکرد شما ضروری هستند. آنها نقش حیاتی در تعامل، ایجاد انگیزه و توسعه کارکنان ایفا می‌کنند. بنابراین، ضروری است که منابع انسانی یک برنامه روشن برای آموزش مدیران برای ارائه و دریافت بازخورد سازنده داشته باشد. مدیران همچنین باید در مورد چگونگی حفظ گفتگوی شفاف و مداوم بازخورد با کارکنان خود، جلسات کوچینگ برگزار نمایند.

  • کمک به تعیین اهداف اسمارت SMART

مدیران و کارکنان باید اهداف اسمارت SMART را برای عملکرد کارکنان تعیین کنند و هنگام تعیین اهداف برای توسعه کارکنان، منابع انسانی را درگیر کنند. هر کارمند باید مجموعه واضح و شخصی‌شده‌ای از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) خود داشته باشد تا انتظارات مدیر خود را درک کند و مدیرش بتواند نمرات و دستاوردهای آنها را پیگیری کند. شخصی‌سازی بر اساس شغل و وظیفه و جاه‌طلبی‌های شخصی و حرفه‌ای کارمند مهم است.

با این اهداف، می‌توانید به طور مؤثر عملکرد را اندازه‌گیری کنید و فرصت‌هایی را برای بهبود پیدا کنید. شان وایلد، مدیرعامل و مدیر منابع انسانی در پلتفرم یادگیری Think Learning، بر اهمیت نظارت بر پیشرفت تأکید می‌کند.

وایلد توضیح می‌دهد: «سرمایه‌گذاری در یک سیستم مدیریت استعداد می‌تواند به مدیران و کارکنان اجازه دهد تا به طور مداوم پیشرفت خود را نظارت کنند و همچنین تغییرات سریع ایجاد کنند، ارزیابی کنند یا آنچه را که لازم است متوقف کنند. با پیشرفت کارکنان، اهداف آنها احتمالاً با آنها نوسان خواهد داشت، به این معنی که شما باید مقدار مشخصی از انعطاف‌پذیری را در نظر بگیرید.»

«داشتن گفتگوهای توسعه‌ای منظم و ردیابی مؤثر اهداف به این معنی است که اهداف به‌روز می‌مانند و هیچ تردیدی در مورد آنچه برای پیشرفت باید به دست آید، وجود ندارد.»

  • اجرای مدیریت عملکرد مداوم

مطالعه Willis Tower Watson همچنین نشان داد که در حالی که اکثر (۹۳٪) سازمان‌ها، هدایت عملکرد سازمان را به عنوان یک هدف کلیدی برای مدیریت عملکرد ذکر کرده‌اند، کمتر از نیمی (۴۴٪) ادعا کردند که برنامه مدیریت عملکرد آنها به آن هدف رسیده است.

یکی از دلایل اصلی این امر، تکیه بر یک ارزیابی یا بررسی عملکرد سالانه و عدم پیگیری منظم آن در طول سال یا برگزاری جلسات بررسی رودررو است که در آن بازخورد سازنده و مربیگری ارائه می‌شود.

منابع انسانی می‌تواند به مدیران در ارائه این نوع بازخورد سازنده مداوم به کارکنان آموزش دهد. این امر انگیزه را افزایش می‌دهد، مسائل را زود تشخیص می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا کارکنان با عملکرد ضعیف را به درستی مدیریت کنید و ابزارهایی را برای بهبود به آنها ارائه دهید.

تارا فوریانی، سخنران اصلی و مشاور “Not the HR Lady” خاطرنشان می‌کند: «مدیریت عملکرد باید یک گفتگوی مداوم باشد که در طول سال اتفاق می‌افتد، نه فقط در طول یک بررسی سالانه. این رویکرد امکان بازخورد به موقع، تعیین هدف مؤثر و ارزیابی دقیق‌تر از عملکرد کارکنان را فراهم می‌کند.»

سازمان‌های نوآور به مدیریت عملکرد چابک روی می‌آورند که بر یادگیری مداوم، بررسی‌های مکرر و ایجاد اعتماد و حس ارتباط با تیم تمرکز دارد.

  • ایجاد یک سیستم رسمی

مدیریت عملکرد مداوم، تعامل، انگیزه و عملکرد کارکنان را افزایش می‌دهد. با این حال، یک سیستم رسمی بررسی عملکرد یا ارزیابی که در آن کارکنان با عملکرد برتر می‌توانند برای دستیابی به اهداف و مقاصد خاص، افزایش حقوق، پاداش یا ترفیع دریافت کنند، به همان اندازه مهم است. این به همه کارکنان شما می‌گوید که کار عالی شناخته و پاداش داده می‌شود.

  • کمک به کارکنان برای ایجاد برنامه‌های توسعه کارکنان

وقتی کارکنان یک برنامه محکم برای پیشرفت شغلی خود در سازمان داشته باشند، به آنها در محل کار قدرت می‌دهد و به آنها کمک می‌کند تا مسئولیت توسعه حرفه‌ای خود را بر عهده بگیرند و در عین حال نرخ گردش مالی را کاهش دهند. متخصصان منابع انسانی می‌توانند از نزدیک با مدیران همکاری کنند تا نیازهای کارکنان خود را درک کنند، جلساتی را برای بحث در مورد توسعه شغلی آنها برنامه‌ریزی کنند و به ارائه آموزش‌های مورد نیاز به کارکنان کمک کنند.

اجرای برنامه‌های توسعه کارکنان صرفاً به این دلیل که مدیران و کارکنان بیش از حد مشغول هستند، بسیار دشوار است. اینجاست که منابع انسانی می‌تواند با ایجاد قالب‌های طرح برای مدیران که می‌توانند از آنها برای ایجاد طرح‌های توسعه با اعضای تیم خود استفاده کنند، کمک کند.

  • استفاده از فناوری

استفاده از فناوری و نرم‌افزار منابع انسانی به بهبود کارایی و اثربخشی فرآیند مدیریت عملکرد کمک می‌کند. داده‌های مدیریت عملکرد می‌توانند بینش‌ها و الگوهای دقیقی را ارائه دهند که ردیابی و نظرسنجی دستی نمی‌توانند با آنها رقابت کنند.

فناوری مناسب همچنین می‌تواند در زمان مدیر صرفه‌جویی کند، اما فقط در صورتی که یک استراتژی روشن مدیریت عملکرد وجود داشته باشد. آنها همچنین باید بتوانند داده‌های بی‌درنگ را در هر زمان مشاهده کنند تا اهداف مناسب برای موفقیت را تعیین کنند.

با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که مدیریت عملکرد یک فرآیند انسان‌محور است. فناوری نمی‌تواند (و نباید) جایگزین نیاز به ارتباط مستقیم و گفتگوهای دشوار با مدیران شود. مدیران باید مالکیت این موضوع را بر عهده بگیرند و حفظ کنند. اما داده‌های مناسب در یک سیستم اختصاصی مدیریت عملکرد می‌تواند تعصب ضمنی را از بین ببرد، به کارکنان تأیید کند که به طور عینی ارزیابی می‌شوند و گفتگوهای صادقانه را تسهیل کند.

مدیریت عملکرد موثر

نمونه‌هایی از مدیریت عملکرد

  • HSBC

HSBC اکنون یک اپلیکیشن موبایل منابع انسانی دارد که در آن کارکنان و مدیران می‌توانند به راحتی دستاوردها را ثبت و بازخورد را به اشتراک بگذارند. کارکنان می‌توانند به یک لیست کارهای منابع انسانی، برنامه‌های عملکرد و توسعه خود، منابع یادگیری آنلاین دسترسی داشته باشند و اطلاعات استخدام شخصی خود را مدیریت کنند. مدیران می‌توانند تأییدیه‌ها را در حال حرکت انجام دهند، اهداف را تعیین کنند و بررسی‌های منظم را برای حفظ بهره‌وری و تسهیل رشد مداوم انجام دهند.

این برنامه به خوبی با مدل‌های کاری انعطاف‌پذیر و از راه دور بدون به خطر انداختن نتایج سازگار است. این برنامه رابطه قوی‌تری بین مدیران و کارکنان ایجاد کرده است، جایی که کارکنان احساس حمایت بیشتری می‌کنند و ارزیابی‌های پایان سال معنادارتر به نظر می‌رسند.

  • Deloitte

Deloitte یک برنامه آزمایشی مدیریت عملکرد را راه‌اندازی کرد که مدیران تیم را تشویق می‌کرد تا بررسی‌های مکرری با اعضای تیم در مورد عملکرد، اولویت‌ها و نقاط قوت آنها داشته باشند. نظرسنجی‌های تکمیل شده توسط کارکنان به رهبران تیم کمک کرد تا فرآیند را از دیدگاه آنها درک کنند و پیشرفت‌هایی را ایجاد کنند. برنامه‌های توسعه شغلی سفارشی برای همه کارکنان ایجاد شد. علاوه بر این، به همه یک کوچ شغلی برای کمک به توسعه مهارت و پیشرفت آنها ارائه شد.

داده‌ها به ویژه در کمک به کارکنان با عملکرد ضعیف برای دیدن جایگاه خود در رابطه با همکارانشان، گوش دادن به بازخورد سازنده و اقدام کردن، مفید بوده‌اند. همچنین به Deloitte کمک کرده است تا روندهای افراد، تیم و رهبری را که قبلاً قادر به دیدن آنها نبوده‌اند، درک کند. یک مثال، ارتباط بین دفعات گفتگوی بازخورد و عملکرد کارکنان است.

  • IKEA

IKEA قصد داشت با تقویت مهارت‌های مدیریت و رهبری، عملکرد کسب‌وکار را بهبود بخشد. یک “برنامه کوچینگ مدیریت عملکرد آموزش کوچ” معتبر برای آنها ایجاد شد و برای ۷۵۰ مدیر و سرپرست در سراسر انگلستان راه‌اندازی شد. این شامل یک سمینار تعاملی، توسعه مهارت‌های کوچینگ (همسو با فدراسیون بین‌المللی کوچینگ)، صدور گواهینامه و شناسایی قهرمانان کوچینگ داخلی بود.

بخش‌هایی با مدیرانی که در آموزش کوچینگ مدیریت عملکرد شرکت کردند، ۵٪ افزایش KPI را مشاهده کردند و از نمرات ۶۰٪ در توانایی مدیریت به نمرات ۹۰٪ در همه زمینه‌ها رسیدند. مدیریت عملکرد یک جنبه حیاتی از موفقیت هر سازمانی است. با تمرکز بر تعیین هدف و انتظار و ایجاد یک فرآیند مدیریت عملکرد مداوم، شما به کارکنان خود قدرت می‌دهید تا هر روز توسعه و بهبود پیدا کنند و در نهایت سازمان خود را برای موفقیت آماده می‌کنید.

به این پست امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *