هوش تجاری برای متخصصان منابع انسانی

مسلماً قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده تأثیر کسب‌وکار، توانایی درک کسب‌وکار یا زیرکی تجاری است. این مهارت در منابع انسانی توسعه نیافته است. در واقع، از هر 10 CHRO، 4 نفر هوش تجاری را فاقد بیشترین مهارت در استعدادهای منابع انسانی می دانند. بنابراین هوش تجاری در منابع انسانی چیست و چگونه می توانید این شایستگی را توسعه دهید؟

هوش تجاری در منابع انسانی چیست؟

هوش تجاری به توانایی درک اهداف، هدف و چشم انداز سازمان و ایجاد فرآیندها، خط مشی ها و فعالیت های همسو با آن اشاره دارد که به بهترین وجه در خدمت سازمان بوده و آن را به جلو می برد. این وسیله ای برای بهبود عملکرد مالی و توسعه رهبری است.

دانایی کسب و کار گاهی اوقات به عنوان حس کسب و کار یا هوش تجاری نیز شناخته می شود.

متخصصان منابع انسانی که دارای زیرکی تجاری هستند، اصول اصلی کسب و کار، عملیات داخلی و خارجی و اهداف سازمان را درک می کنند. آن‌ها می‌توانند سیاست‌ها و فعالیت‌های روزانه خود را به‌طور استراتژیک تنظیم و موقعیت‌یابی کنند تا به بهترین نحو به سازمان و مشتریان نهایی آن خدمت کنند و منجر به افزایش سود شوند.

آن‌ها می‌دانند که استراتژی کسب‌وکار جدا از منابع انسانی نیست، بلکه بخشی اساسی از درک کامل یک سازمان و ارائه بهترین خدمات به کارکنان و مشتریان نهایی آن است.

چرا هوش تجاری برای متخصصان منابع انسانی و مشاغل مهم است؟

نقش منابع انسانی در حال تکامل است و زیرکی کسب و کار امروزه یک شایستگی اصلی برای همه متخصصان منابع انسانی است، نه تنها شرکای تجاری منابع انسانی.

آیا می‌دانستید که در جستجوی استعدادهای منابع انسانی سطح بالا، زیرکی کسب‌وکار فاقد شایستگی است؟ 41 درصد از CHRO ها از زیرکی تجاری به عنوان کمبودترین مهارت در جستجوی استعدادهای منابع انسانی یاد می کنند.

هنگامی که متخصصان منابع انسانی بتوانند به طور کامل نحوه عملکرد کسب و کار را درک کنند و به زبان رهبران صحبت کنند، می توانند به طور قابل توجهی بر نتایج کسب و کار تأثیر بگذارند. این به سازمان ارزش باورنکردنی می‌افزاید، که سپس می‌تواند استراتژی‌های تجاری ایجاد کند که منجر به سود و افزایش رقابت شود.

زمانی که شما به عنوان یک متخصص منابع انسانی اهداف، ارزش‌ها و مأموریت سازمان را به طور کامل درک کنید، درک شما از آنچه مورد نیاز است تکامل می‌یابد و در اقدام و اجرای تغییرات اطمینان بیشتری خواهید داشت. همچنین اعتبار و اعتماد رهبری ارشد را به دست خواهید آورد.

هوش تجاری برای متخصصان منابع انسانی چه چیزی را به دنبال دارد؟

در AIHR، ما مهارت‌ها یا شایستگی‌های خاصی را شناسایی کرده‌ایم که معتقدیم هر متخصص منابع انسانی به آن‌ها نیاز دارد تا در نقش خود مؤثر باشد. هوش تجاری یکی از این شایستگی های اصلی است.

چهار شایستگی اصلی منابع انسانی عبارتند از:

• سواد داده
• هوش تجاری
• مهارت دیجیتال
• حمایت از مردم

هوش تجاری شامل سه جزء کلیدی است:

• تفسیر زمینه
• مشتری مداری
• هم آفرینی استراتژیک

متخصصان منابع انسانی باید حداقل درک اساسی از هر سه مؤلفه داشته باشند. بیایید هر یک از آنها را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

1. تفسیر زمینه

تفسیر زمینه به درک زمینه جهانی کار و پویایی درونی سازمان اشاره دارد.

این جنبه مستلزم درک خوبی از روندهای بازار و نیروهایی است که در حال حاضر بر کسب و کار تأثیر می گذارند یا ممکن است در آینده این کار را انجام دهند، به علاوه آگاهی جامع تر از عوامل کلان اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازمان.

2. مشتری مداری

مشتری مداری به دانش محصولات یا خدمات سازمان، مشتری نهایی و همسویی با سیاست های منابع انسانی برای بهینه سازی ارزش ارائه شده اشاره دارد.

اگرچه هر نقش منابع انسانی به دانش عمیق این سه مؤلفه نیاز ندارد، داشتن درک کلی از هر سه بسیار سودمند است. این به شما امکان می دهد تا سیاست های منابع انسانی را با اهداف تجاری گسترده تر هماهنگ کنید و ارزش واقعی ایجاد کنید.

رفتارهای متخصصان منابع انسانی که هوش تجاری قوی از خود نشان می دهند

هوش تجاری منابع انسانی چگونه به کار شما ترجمه می‌شود؟

1. توانایی تعریف و همسویی با هدف سازمان

متخصصان منابع انسانی (و همه کارکنان) باید بتوانند به وضوح بیان کنند که سازمان چه می کند و چرا وجود دارد. به عبارت دیگر هدف آن چیست؟

متخصصان منابع انسانی همچنین باید هدف فردی خود و نحوه ارتباط آن با نقش آنها، تلاش های جمعی تیمشان و سازمان گسترده تر را بدانند. آنها باید همیشه این را در تصمیم گیری خود لحاظ کنند.

2. اندازه گیری منسجم و موثر

بدون ردیابی یا اندازه گیری چیزها، نمی توانید بفهمید چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست. بنابراین، نمی‌دانید که آیا خط‌مشی‌ها یا فرآیندهایی که پیاده‌سازی می‌کنید ارزش واقعی دارند یا خیر.

به همین دلیل است که اندازه گیری ROI به طور منظم بسیار مهم است. برخی از سوالات مفید برای منابع انسانی که از خود بپرسند عبارتند از:

آیا ما برای مردم، مشتریان و کسب و کارمان کار درستی انجام می دهیم؟

چگونه ما به خط بالا و پایین کمک می کنیم؟

چگونه اثربخشی و تأثیر سازمانی خود را اندازه گیری کنیم؟

آیا اطلاعات این اندازه گیری ها به موفقیت سازمان ما کمک می کند؟

این همچنین حداقل به سطحی از زیرکی مالی نیاز دارد که توانایی درک معیارهای مالی و همچنین ارتباط بین اصول مدیریت مالی و نتایج تجاری است.

3. اولویت قرار دادن سازمان

اگر یک فرد یا تیم به طور مداوم از اهداف فراتر رود در حالی که بقیه سازمان در حال مبارزه یا شکست هستند، این نشان می دهد که چیزی اشتباه است. همه باید شکوفا باشند و این مستلزم یک تلاش گروهی متمرکز بر قرار دادن سازمان بر موفقیت فردی است.

این به معنای پیاده‌سازی سیستم‌های تشویق، پاداش و شناسایی است که دستاوردهای کارکنان را که با اهداف و مأموریت سازمانی هماهنگ است، تجلیل می‌کند.

4. تمرکز بر نقاط قوت همه

هرکسی نقاط قوت و ضعف منحصر به فردی دارد. نقاط ضعف را فقط می توان تا حد زیادی بهبود بخشید. در حالی که اجازه دادن به یک فرد برای تمرکز و توسعه نقاط قوت خود می تواند منجر به عملکرد و نتایج باورنکردنی شود.

رهبران منابع انسانی با نشان دادن هوش تجاری قوی، مدیران را تشویق می‌کنند تا قدرت و استعدادهای نامزدها و کارمندان خود را درک کنند و روی آنها تمرکز کنند و آنها را در نقش‌هایی قرار دهند که بتوانند تا حد امکان از آن‌ها استفاده کنند.