در این روزها که ، شرایط سخت اقتصادی-درآمدی کشور ما از یک سو و فضای روانی حاد مقابله با ویروس کرونا از طرف دیگر ، ما را درگیر کرده است ،حالا تصور کنید به شما خبر میدهند که به خاطر وضعیت کسب و کار و افت فعالیت های اقتصادی ، شما تعدیل شده اید. از تاثیر مخرب این شرایط و بحران های پس از آن به آسانی نمیتوان گذشت .
یاد این جمله معروف افتادم که دو قشر هیچ وقت به حالت خوب قبل باز نخواهند گشت:
اول: سرباز شکست خورده در جنگ
دوم: عاشق شکست خورده در رابطه عاطفی
ظاهرا این روزها می توان به این دو دسته ، دسته سومی را هم اضافه کرد : کارمند اخراج شده
ممکن است این افراد به دستاوردها و موفقیت های زیاد دیگری دست یابند ولی جای زخم قبلی همیشه باقی می ماند.
افت و خیز در فعالیت های اقتصادی پدیده جدیدی نیست و کسب و کارهایی که تاب آوری ندارند شدیدا محکوم به فنا می باشند. شاید یک اخراج دسته جمعی به بهانه بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش هزینه ها، فشار به دولت به منظور حمایت یک کسب و کار ، ساده ترین راهکار باشد ولی از دو منظر به عنوان راهکارهای مفید اصلا توصیه نمی شود:
۱- سطح فردی:
کسانی که اخراج می شوند با وضعیت بحرانی مواجه می شوند که در این شرایط هیچ مکتب اخلاقی آن را توصیه نمیکند و اثرات بدی به روی کارکنانی که اخراج نشده اند خواهد داشت و حتما برای میزان عملکرد فعلی و آینده شغلی خود تصمیمات متفاوتی می گیرند. چون متوجه شده اند حمایت سازمانی وجود ندارد.
۲- سطح سازمانی:
پدیده ای وجود دارد به اسم حافظه سازمانی که کلیه موفقیت ها و شکست ها در این حافظه می ماند و بر برند شرکت اثرات معنا داری دارد. در وضعیتی که همه توقع دستگیری و هم نوع نوازی دارند ،استفاده از ساده ترین راهکار (اخراج کارکنان) به عنوان بهترین راهکار ، حافظه و برند سازمان را شدیدا مخدوش خواهد کرد و در آینده این سازمان ها ، اثرات مخربی خواهد داشت. و شاید جایگاه اجتماعی سازمان ها در حد محتکرین مایحتاج مورد نیاز مردم در شرایط بحران کاهش یابد.
پیشنهادات :
پیشنهاد اول:
توقع میرود دولت به عنوان یک وظیفه، رویکرد انفعالی نداشته و به این کسب و کارها کمک کند. دولت های موق در این شرایط بحران اقدامات بسیار جدی مانند تامین مالی افراد برای ماندن در خانه، پرداخت هزینه های برق منازل، کمک های مالی به کسب و کارهای زیان دیده و … داشته اند تا شهروندان متوجه شوند مسئولین و دولتمردان به فکر آنها هستند.
پیشنهاد دوم:
توقع میرود سازمان ها کارکنان خود را در این فضای سخت، رها نکنند و حافظه سازمانی بدی از خود نسازند. مسئولیت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین مسئولیت های هر شرکت و فردی در این لحظه و زمان حساس شدیدا رخ نمایی می کند. به قول سعدی:
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
پیشنهاد سوم:
توقع میرود با تفکر سیستمی این بحران را مدیریت کرده و آینده را از آن خود سازیم.
کلام پایانی: عبور از شرایط سخت فعلی یا همه یا هیچ کس ، اجازه دهیم در خیابان های زندگی سازمانی، اینبار کارکنان از ما سبقت بگیرند تا مسیر موفقیت برای همه لذت بخش باشد.
علیرضا کوشکی جهرمی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی