طراحی مجدد شغل یا بازطراحی شغل ابزاری است که روزبهروز در شکلدهی به نقشهای در حال تغییر در آیندهی کار اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر این کار بهدرستی انجام شود، میتواند نیروی کاری ایجاد کند که سازمان را به سمت جلو حرکت دهد. در این مقاله، توضیح میدهیم که طراحی مجدد شغل چیست و رویکردی ساختاریافته برای انجام آن ارائه میدهیم.
برای شرکت در دوره مدیریت منابع انسانی پیشرفته (ارزشیابی، طبقه بندی و طراحی مساغل) کلیک نمایید.
تعریف طراحی مجدد شغل
طراحی مجدد شغل فرآیند بازچینی وظایف و مسئولیتها است تا نقشها با محیط در حال تغییر درون و بیرون سازمان بهتر همسو شوند.
بیایید از بخش آخر تعریف شروع کنیم. به دلیل تغییرات محیطی در داخل و خارج سازمانها، نقشهای شغلی نیز دستخوش تغییر میشوند. دنیای امروز از همیشه بیثباتتر، نامطمئنتر، پیچیدهتر و مبهمتر است (که با اصطلاح VUCA شناخته میشود). در داخل سازمان، دیجیتالیسازی و خودکارسازی نیز بر نقشهای شغلی تأثیر میگذارند.
به عنوان مثال، در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ حدود نیم میلیون نفر در شغل سودا جرک (Soda Jerk) مشغول بودند؛ افرادی که در داروخانه یا فروشگاهها نوشیدنیهای گازدار آماده میکردند – شغلی پرطرفدار در آن زمان. همزمان، اپراتورهای آسانسور، اپراتورهای تلفن و حروفچینها مشاغل رایجی بودند.
تمام این مشاغل اکنون از بین رفتهاند. امروزه نیز همین روند برای بسیاری از مشاغل در حوزههای آمادهسازی غذا، ساختوساز، خدمات شخصی، نظافت و فروش در جریان است. این تحولات بر وظایف و مسئولیتها نیز تأثیر میگذارند.
بخش دوم تعریف، به بازآرایی وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. اغلب مشاغل بهصورت کامل خودکار نمیشوند؛ بلکه بخشی از وظایف خودکار میشود. به عنوان مثال، حسابدار تازهکار دیگر نیازی ندارد رسیدها را بهصورت دستی بررسی کند؛ اکنون این کار با استفاده از الگوریتم انجام میشود و نقش او بیشتر به سمت نقش مشاورهای تغییر میکند.
به همین ترتیب، امور اداری منابع انسانی امروزه اغلب دیجیتالی شده و از طریق ابزارهای سلفسرویس در اختیار کارکنان و مدیران قرار دارد. این امر باعث کاهش وظایف اداری مشاوران منابع انسانی شده و زمان بیشتری را برای تحلیلهای ارزشافزا و مشاورهی استراتژیک آزاد میکند. همچنین، گزارشدهی منابع انسانی بهطور فزایندهای خودکار و مبتنی بر داشبوردهای سلفسرویس است که تحلیلگران داده را قادر میسازد زمان خود را صرف گزارشهای عمیقتر و ارزشمندتر کنند.
به این ترتیب، فناوری باعث خودکارسازی برخی وظایف شده و در نتیجه شغلها تغییر میکنند. برخی از مشاغل وظایف جدیدی به دست میآورند و برخی دیگر حذف میشوند. طراحی مجدد شغل (یا طراحی مجدد کار) یعنی بازچینی این وظایف و مسئولیتها برای همسو شدن با واقعیت جدید کار.
طراحی مجدد شغل در پنج مرحله ساختاری
در زمینهی طراحی مجدد شغل، معمولاً از رویکردی پنجمرحلهای استفاده میشود که به شما کمک میکند این فرآیند را بهصورت نظاممند پیش ببرید.
۱. واقعیت در حال تغییر
اولین مرحله، شناسایی واقعیت در حال تغییر است.
وقتی احساس شود که الزامات شغلی تغییر کرده و نیاز به بهروزرسانی دارند، طراحی مجدد شغل ضرورت پیدا میکند. این امر ممکن است بهدلیل خودکار شدن وظایف یا نیاز به مهارتهای جدید باشد.
به عنوان نمونه، نیاز به مهارتهای دیجیتال در بسیاری از مشاغل افزایش یافته است. در هلند، گزارشی نشان داده که ۵۰٪ از کارکنان نیاز به ارتقای مهارتهای دیجیتال دارند. این مهارتها بسته به نقش متفاوتاند، اما میتوانند شامل تایپ دهانگشتی، استفاده از نرمافزارهای اداری، کار با رایانه، استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی و برنامهنویسی باشند. این یافتهها احتمالاً در سایر کشورهای توسعهیافته نیز صادقاند.
در برخی موارد، انگیزهی سازمانی برای طراحی مجدد شغل وجود دارد. مثلاً زمانی که یک شرکت مشاورهای بخواهد تمرکز خود را بر خدمات مشاورهای بگذارد، یا یک فروشگاه زنجیرهای سنتی تصمیم بگیرد در قابلیتهای آنلاین سرمایهگذاری کند.
هدف در این مرحله، شناسایی نیاز در حال تغییر و تعیین دستهای از مشاغلی است که بیشترین تأثیر را از این تغییر میپذیرند و باید مورد تحلیل قرار گیرند.
۲. تحلیل شغل فردی
در این مرحله، مشاغل منتخب مورد تحلیل دقیق قرار میگیرند. روشهای متعددی برای این کار وجود دارد، از جمله:
- تحلیل کارکردی شغل (Functional Job Analysis)
- فهرست وظایف (Task Inventory)
- روش عناصر شغل (Job Element Method)
- توصیف روایی وظایف یا عملکرد
- تکنیک رویداد بحرانی (Critical Incident Technique)
هر روش با دیدگاهی متفاوت به تحلیل وظایف، اهمیت آنها، زمان صرفشده، مهارتهای لازم و رفتارهای مؤثر میپردازد.
نتیجهی این تحلیلها تعیین میکند که چه کارهایی اکنون انجام میشوند، چقدر اهمیت دارند، و چه مهارتهایی برای انجام صحیح آنها لازم است.
۳. تحلیل شایستگیهای اصلی
بسته به دامنه پروژه، ممکن است نیاز به بازنگری در سطح سازمانی نیز باشد.
بسیاری از سازمانها دارای مجموعهای از شایستگیهای محوری هستند که برای همهی کارکنان الزامآور است، نه فقط برای یک شغل خاص.
برای نمونه، در زنجیره هتلهای فور سیزنز (Four Seasons) یکی از ارزشهای اصلی، فرهنگ خدمترسانی است. در وبسایت این شرکت آمده است:
«ما باورهایمان را با نحوهی رفتار با دیگران و الگویی که برای هم میگذاریم نشان میدهیم. در تعامل با میهمانان، مشتریان، همکاران و شرکای تجاری، همانگونه رفتار میکنیم که دوست داریم با ما رفتار شود.»
این نوع شایستگیهای سازمانی در طراحی مجدد شغل نیز نقش کلیدی دارند.
۴. بازتعریف شغل
در این مرحله، تمام دادههای مراحل قبلی برای بازتعریف شغل استفاده میشوند. این بازطراحی ممکن است جزئی یا اساسی باشد. در برخی موارد، دو شغل ادغام شده و یک نقش جدید ایجاد میشود.
در این مرحله، لازم است ذینفعان (مدیران، کارکنان، HR و …) در جریان یافتهها قرار گیرند تا بازطراحی با واقعیت روزمرهی سازمان همخوانی داشته باشد.
همچنین باید تناسب بین فرد و شغل (Person-Job Fit) در نظر گرفته شود تا رضایت شغلی افزایش یابد.
۵. اجرای طراحی مجدد
آخرین مرحله، اجرای رسمی تغییرات است.
در اینجا نتایج طراحی مجدد به کارکنان اطلاع داده میشود و اقدامات لازم انجام میگیرد.
این ممکن است شامل برنامههای آموزش و توسعه (L&D) برای ارتقای مهارتها باشد، یا تغییر در معیارهای استخدام، ارتقا، پاداش و تعدیل نیرو.
در برخی موارد، کارکنانی که با نقشهای جدید سازگار نیستند، بهصورت داوطلبانه یا غیرداوطلبانه از سازمان خارج میشوند.
ارتباطات مؤثر در این مرحله حیاتی است. باید تغییرات بهصورت شفاف و بهموقع اطلاعرسانی شود و فرصت کافی برای مشارکت کارکنان فراهم گردد. افراد باید دلیل تغییر را درک کنند و انگیزهی همراهی با آن را داشته باشند.
جهان در حال تغییر است و مشاغل نیز با آن تغییر میکنند. طراحی مجدد شغل یکی از ابزارهای توسعهی سازمانی است که اگر بهدرستی اجرا شود، میتواند میان نیازهای سازمان، محیط بیرونی و مهارتهای کارکنان تعادل ایجاد کند.
پیش از اجرای طراحی مجدد، مطالعهی مفاهیم مرتبط مانند طراحی شغل، گسترش شغل، غنیسازی شغل، چرخش شغلی و سادهسازی شغل میتواند دید کاملتری به شما بدهد.
سؤالات متداول (FAQ)
فرآیند بازچینی وظایف و مسئولیتها بهمنظور همتراز کردن نقشها با محیط در حال تغییر درون و بیرون سازمان است.
اگر بهدرستی انجام شود، میتواند موجب همراستایی شغل با نیازهای سازمان و محیط بیرونی شده و با مهارتهای کارکنان نیز متناسب گردد.
رویکرد رایج در پنج مرحله خلاصه میشود:
۱) واقعیت در حال تغییر
۲) تحلیل شغل فردی
۳) تحلیل شایستگیهای اصلی
۴) بازتعریف شغل
۵) اجرای طراحی مجدد
